عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : یک شنبه 11 آبان 1393
بازدید : 523
نویسنده : رسول رشیدی

نمونه گواهي حصر وراثت

 

نمونه راي در خصوص جلب ثالث

 

نمونه راي در خصوص ورود ثالث

 

نمونه راي مبني بر حكم به تمليك

 

 

نمونه راي در خصوص دعوي متقابل

 

نمونه ديگر راي داير تعديل اجاره بها

 

 

نمونه راي مبني بر فروش مال مشاع

 

نمونه حكم در خصوص دعوي اعتراض ثالث

 

نمونه حكم دائر بر تحرير و تقسيم تركه متوفي

 

نمونه حكم راجع به مطالبه وجه يك فقره سفته

 

نمونه راي در خصوص مطالبه وجه چك برگشتي

 

خلع يد و رفع تصرف نسبت به ملك مدعي به...

 

حكم تخليه مورد اجاره به لحاظ انقضاي مدت اجاره

 

نمونه حكم در خصوص تجويز انتقال منافع مورد اجاره

 

نمونه راي مبني بر عدم تعلق سر قفلي به خواهان

 

نمونه راي مبني بر تصحيح نام و ابطال شناسنامه قديم

 

نمونه راي مبني بر رفع مزاحمت مطابق نظريه كارشناس

 

نمونه راي مبني بر تخليه عين مستاجره به لحاظ انتقال به غير

 

نمونه راي راجع به رفع رطوبت و مطالبه ضرر و زيان ناشي از آن

 

مونه راي مبني بر تعديل و تخليه مورد اجاره به علت تعدي و تفريط

 

نمونه ديگر راي مبني بر الزام خوانده به تنظيم سند رسمي اجاره

 

نمونه حكم راجع به الزام خوانده (موجر ) به انجام تعميرات اساسي

 

حكم به تخليه يد خوانده (مستاجر ) به سبب نياز شخصي خواهان (موجر )

 

نمونه حكم به رد دعوي خواهان داير بر تقاضاي تخليه به دليل نياز شخصي

 

نمونه حكم داير بر اجازه معامله به مشمول وظيفه عمومي و امضاء در دفترخانه

 

 نمونه راي مبني بر ابطال شناسنامه قديم و اصدار شناسنامه جديد از جهت تاريخ تولد

 

 نمونه راي در خصوص حكم توقيف شركت خوانده و دستور مهر و موم اموال و اسناد شركت

 

نمونه راي مبني بر تخليه به علت انتقال به غير و تغيير شغل با احتساب حق كسب و پيشه

 

نمونه راي در خصوص الزام خواندگان به رفع موانع و انجام تفكيك پلاك ثبتي و الزام به تنظيم سند رسمي انتقال

 

نمونه راي در خصوص الزام خواندگان به رفع موانع و انجام تفكيك پلاك ثبتي و الزام به تنظيم سند رسمي انتقال

 

دانلود :ahkam-hoghooghi.rar [39.61 کيلوبايت] 

 

 

 



:: برچسب‌ها: نمونه احکام حقوقی ,
تاریخ : یک شنبه 11 آبان 1393
بازدید : 534
نویسنده : رسول رشیدی

معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور با ارسال  نامه‌ای به معاون اول رئیس جمهور خواستار بررسی فوری لایحه دائمی کردن قانون مدیریت خدمات کشوری در دولت شد و تاکید کرد: لازم است دستور فرمائید تا پیش نویس ضمیمه به قید فوریت در سیر مراحل تصویب هیات وزیران قرار گیرد تا قبل از پایان مهلت قانونی مقرر (93.6.21) به مجلس شورای اسلامی تقدیم شود.

 

نظر به اهمیت موضوع بانک مقالات حقوقی نشر عدالت متن کامل پیش نویس لایحه دائمی کردن قانون مدیریت خدمات کشوری را منتشر میکند

 

ماده واحده: قانون مدیریت خدمات کشوری که برای اجرای آزمایشی به مدت 5 سال در تاریخ 1386/7/8 تصویب کمیسیون مشترک رسیدگی به این قانون رسید و پس از چند مورد اصلاح، مدت اجرای آزمایشی آن طی دو مرحله تا پایان سال 1393 تمدید شد یا اصلاحات زیر به صورت دایمی تصویب می شود:

1- یک ماده به عنوان "ماده 5 مکرر" به فصل تعاریف قانون الحاق می شود:

« ماده 5 مکرر- واحد عملیاتی: آن دسته از واحدهای سازمانی دستگاه های اجرایی هستند که تولید، تامین و ارایه خدمات اصلی و نهایی دستگاه را بر عهده دارند نظیر مدارس، بیمارستانها، ورزشگاهها، موزه ها، مراکز فنی- حرفه ای و مراکز نگهداری از معلولین.»

2- ماده 7 قانون به شرح زیر اصلاح می شود:

«ماده 7- کارمند: فردی است که بر اساس ضوابط و مقررات مربوط برای انتصاب به یکی از پست های سازمانی در یکی از دستگاه های اجرایی یا واحدهای عملیاتی به خدمت پذیرفته شده یا می شود کارمندان وزارتخانه ها و موسسات دولتی «کارمند دولت» و یا کارمندان شرکت های دولتی، موسسات و نهادهای عمومی غیردولتی، دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی و پژوهش دولتی و واحدهای عملیاتی «کارمند دستگاه یا واحد ذیربط» محسوب می شوند.

3- ماده 12 قانون به شرح زیر اصلاح می شود:»

ماده 12- منظور از معاونت در این قانون معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور یا هر نهاد یا عنوان دیگر است که در اجرای اصل 126 قانون اساسی از سوی رئیس جمهور عهده دار مسئولیت اداره امروز اداری و استخدامی کشور شود.

4- یک ماده به عنوان «ماده 15 مکرر» با دو تبصره به قانون الحاق می شود.

ماده 15مکرر- به منظور جذب سازی متناسب سازی و منطقی ساختن تشکیلات نظام اداری در جهت تحقق چشم انداز و زمینه سازی برای جذب و استفاده از ظرفیت های مردمی (بندهای 10 و 19 سیاست های کلی نظام اداری) نظام مشارکت همه جانبه تمامی فعالان ( در بخش های دولتی، خصوصی  و تعاونی، سازمان های مردم نهاد (سمن ها)، مدیریت های محلی و آحاد مردم و نقش و مسئولیت های اصلی هر کدام از فعالان به ترتیب ذیل تعریف و اجرا می گردند:

الف- نقش بخش دولتی: مدیریتی امور حاکمیت با مشارکت مردم.

ب- نقش بخش خصوصی و تعاونی: تصدی کلیه فعالیت هایی که با هدف بهره مندی مادی و معنوی موجب ایجاد اشتغال، درآمد ،تولید و هر نوع کسب و کار می شود؛ از قبیل موارد مندرج در ماد 9 و 11.

ج-  نقش سازمان های مردم نهاد (سمن ها): سازماندهی و بسیج گروه ها و اقشار مختلف جامعه که با هدف بهره مندی معنوی و استفاده از انگیزه ها، توانمندی ها و گرایش های خدمتگزاری و مشارکت آنان صورت می پذیرد نظیر امور موقوفات، تشکل های حرفه ای و صنفی، تشکل های اجتماعی، فرهنگی، حمایتی و زیست محیطی.

د- نقش مدیریت های محلی: مسئولیت اداره امور شهرها، محله ها و روستاها متناسب با نیازها و انتظارات مردم آن بخش و تحت نظارت و پاسخگویی به شوراهای شهر، محل و روستاها به گونه ای که در بر گیرنده لیه وظایف منطبق با فصل هفتم قانون اساسی و با رعایت اصل وحدت ملی و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و فرآیند تصدی آن از حیطه اختیارات مدیران در محدوده جغرافیایی مربوط خارج نباشد.

ه- نقش مردم: مشارکت و اظهارنظر در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها، نظارت عالیه بر عملکرد دولتمردان، بخش دولتی، عمومی و مدیریت های محلی و همچنین مشارکت در تامین مالی و اجرای کلیه اموری که موجب توسعه کشور می گردد.

تبصره 1- تامین هزینه آن دسته اموری که به بخش خصوصی یا سازمان های مردم نهاد(سمن ها) و با مدیریت های محلی واگذار می شد و مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با قوانین عادی جزو تکلیف دولت بوده و در ازای ارایه خدمت به مردم نباید از آنها وجهی دریافت گردد (کلی و جزئی) بر عهده دولت است.

تبصره 2- اعمال حاکمیت دولت در امور سیاسی، امنیتی، انتظامی و هماهنگی  و نظارت بر واحدهای سازمانی دستگاه های اجرایی در خارج از مرکز و واحدهای سازمانی مدیریت محیطی به منظور اطمینان از اجرای صحیح قوانین و مقررات و تحقق اهداف و برنامه های دولت در سطوح استان شهرستان و بخش به ترتیب بر عهده استاندار، فرماندار و بخشدار است.

5- یک ماده به عنوان ماده 16 مکرر به شرح  زیر به قانون الحاق می شود:

ماده 16 مکرر- به منظور زمینه سازی برای جذب و استفاده از ظرفیت های مردمی در نظام اداری (بند 19 سیاست های کلی نظام اداری) و در اجرای اصل 100 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و در راستای جلب مشارکت مردم در اداره شهرها و روستاها و محله ها، علاوه بر وظایف قانونی شوراها و شهرداری ها و دهیاری ها در حوزه های شهرسازی و معماری، عمرانی، خدمات شهری ، حمل و نقل و ترافیک، ماموریت ها و وظایف ذیل به مدیریت های محلی (شهرداری ها و دهیاری ها) واگذار می گردد تا تحت نظارت شوراهای شهر و روستا با رعایت استانداردها و ضوابط و با بهره گیری از مشارکت ساکنین شهر و روستا انجام پذیرد:

الف- در حوزه شهرها:

1- توانمندسازی و افزایش مشارکت شهروندان در ارتقای امنیت اجتماعی از طریق حذف یا کاهش  عوامل تهیه کننده اجتماعی نظیر اعتیاد، فقر، بیکاری، فساد و عوامل تهدید کننده سلامت جسمانی و روانی شهروندان و جلوگیری از تکدی گری.

2- مدیریت کاهش آسیب های اجتماعی از طریق آموزش، پیشگیری، درمان، و اداره واحدهای خدماتی مربوط به آسیب دیدگان اجتماعی نظیر آسایشگاه ها و گرمخانه ها.

3- ساماندهی سکونت گاه های غیررسمی و ایجاد مسکن موقت برای نیازمندان.

4- برنامه ریزی و مشارکت در ایجاد مجتمع های گردشگری و واحدهای تفریحی و اقامتی.

5- صدور مجوزهای تاسیس اماکن فرهنگی- اجتماعی؛ نظیر کتابخانه ها، آموزشگاه ها، مهد کودک ها، مراکز فنی- حرفه ای ، ورزشگاه، مراکز فرهنگی- هنری، مراکز توانبخشی و حمایتی و مراکز کاریابی.

6) مدیریت ساخت، تجهیز و اداره مدارس از پیش دبستانی تا دبیرستان با مشارکت بخش خصوصی، تعاونی و سازمانهای مردم نهاد.

7) مدیریت ساخت، تجهیز و اداره ورزشگاهها با مشارکت بخش خصوصی ، تعاونی و سازمانهای مردم نهاد.

8) مدیریت ساخت، تجهیز و اداره مراکز درمانی از طریق بخش خصوصی تعاونی و سازمانهای مردم نهاد.

9) تجهیز و آماده سازی شهرها در مقابل خطراتی از قبیل سیل، زلزله، حریق و مدیریت بحران در زمان وقوع بلایای مذکور با مشارکت مردم، سازمانهای مردم نهاد، بخش خصوصی و تعاونی ها.

10) کنترل ناشی از آلودگی و تخریب محیط زیست و اندازه گیری و اطلاع رسانی عمومی از میزان آلاینده های گوناگون.

11) برنامه ریزی برای توسعه اقتصاد شهر، سنجش شاخص های اقتصادی و محیط کسب و کار، رفع موانع فعالیت های اقتصادی و حمایت از سرمایه گذاری در سطح شهر.

12) مدیریت امور زیرساختهای شهری متمرکز.

13) ایجاد و نگهداری پارک های جنگلی در حاشیه شهرها.

14) مدیریت توزیع آب آشامیدنی و دفع و تصفیه فاضلاب های شهری.

15) مدیریت توزیع برق مصرفی در شهرها.

16) حفاظت، مرمت، بهسازی، اداری و بهره برداری متناسب از بناها و محوطه ها و بافت های ارزشمند تاریخی و فرهنگی.

ب- در حوزه روستاها و محله ها:

1) انجام فعالیت های عمرانی و تعمیر و نگهداری زیرساخت های شهری (در سطح محله) و روستایی و توسعه پارک ها و فضاهای سبز با مشارکت بخش خصوصی و سازمانهای مردم نهاد.

2) ساخت و اداره مراکز فرهنگی ، هنری، مذهبی و اماکن ورزشی و توسعه ورزش همگانی با مشارکت بخش خصوصی، تعاونی و سازمانهای مردم نهاد.

3) انجام امور مربوط به ارتقای بهداشت عمومی و مشارکت در تامین امنیت محله و روستا و جلوگیری از ایجاد زمینه های بروز آسیب های اجتماعی با مشارکت سازمان های مردم نهاد و معتمدین محلی.

4) نظارت بر اعمال قوانین و مقررات ساخت و ساز با مشارکت سازمان های مردم نهاد و ساکنین.

5) انجام امور مدیریت بحران و امور آموزش شهروندی با مشارکت ساکنین و سازمان های مردم نهاد.

6) ساخت و توسعه و اداره مدارس ابتدایی و مراکز بهداشت و درمان روستایی با مشارکت بخش خصوصی، تعاونی و سازمان های مردم نهاد.

6- یک ماده به عنوان "ماده 17 مکرر" همراه یک تبصره به شرح زیر به قانون الحاق می شود:

"ماده 17 مکرر- به منظور خدمات رسانی برتر، نوین و کیفی و ارتقاء رضایتمندی و اعتماد مردم (بند 17 سیاست های کلی نظام اداری) واحدهای عملیاتی، در فضای رقابتی و مطابق ماده 16 به صورت هدفمند و با رعایت استانداردهای مصوب، قیمت تمام شده و نظام کنترل نتایج و محصول اداره می شوند و از نظر مدیریتی تابع احکام و مقررات ذیل می باشند:

الف- این واحدها ضمن دارا بودن اختیارات لازم برای اداره خود در قبال رعایت استانداردها و ضوابط و قوانین و مقررات، به دستگاههای اجرایی و مدیریت محلی ذیربط پاسخگو می باشند.

ب- کارکنان این گونه واحدها کارمند واحد عملیاتی می باشند و حقوق و مزایا و سایر مقررات استخدامی آنان توسط همان واحد اعمال می گردد.

ج- تداوم خدمت، ارتقا و تنزل جایگاه و رشد کمی این واحدها منوط به ارائه خدمات کیفی، جلب رضایت بهره مندان از خدمات و رعایت قیمت تمام شده در رقابت با سایر واحدهای دولتی، بخش خصوصی و تعاونی و سازمان های مردم نهاد می باشد.

د- مدیران و کارکنان این واحدها در مزایا و خسارات ناشی از نوسانات بهره وری، سطح کیفی خدمات و کارایی واحد ذیربط سهیم و پاسخگو می باشند.

ه-اختیارات خاص در خصوص ساختار سازمانی، شرایط و فرآیند ورود به خدمت و استخدام، نظام جبران خدمت و تشویق و تنبیه و نیز اختیارات خاص مالی و معاملاتی، به این واحدها اعطا می شود.

تبصره - آیین نامه اجرایی این ماده به پیشنهاد معاونت به تصویب هیات وزیران خواهد رسید.

7- یک ماده به عنوان "ماده 28 مکرر" به شرح زیر به قانون الحاق می شود:

ماده 28 مکرر، در اجرای بند 23 سیاست های کلی نظام اداری و به منظور حفظ حقوق مردم، دولت مکلف است خسارت های وارده بر اشخاص ناشی از قصور یا تقصیر کارمندان در انجام وظایف، یا تصمیمات و اقدامات خلاف قانون و مقررات واحدهای سازمانی و مراجع تصمیم گیرنده دستگاههای اجرایی را جبران نماید. آیین نامه اجرایی این ماده مشتمل بر مصادیق عملی حقوق مردم در نظام اداری و نحوه اجرای این ماده به پیشنهاد معاونت با همکاری وزارت دادگستری تهیه و به تصویب هیات وزیران خواهد رسید.

8- ماده 35 قانون به شرح زیر اصلاح می شود:

ماده 35- دستگاههای اجرایی مکلفند در چارچوب احکام این فصل حداکثر ظرف یک سال از تاریخ تصویب دائمی قانون، نسبت به پیشنهاد اصلاح ساختار سازمانی و تشکیلات تفصیلی خود اقدام نمایند. در غیر این صورت در پایان مهلت مقرر، ساختار و تشکیلات دستگاه فاقد اعتبار قانونی محسوب می شود و موافقت با هر گونه پیشنهاد دستگاه برای برخورداری از امتیازات و مزایای استخدامی، موکول به تایید ساختار سازمانی آن توسط معاونت خواهد بود.

9- یک ماده به عنوان "ماده 42 مکرر" با دو تبصره به شرح زیر به قانون الحاق می شود:

ماده 42 - مکرر هر گونه استخدام و بکارگیری نیروی انسانی در دستگاههای اجرایی، اعم از اینکه مشمول این قانون باشند یا نباشند و نیز ماموریت و انتقال این نیروها، علاوه بر داشتن شرایط عمومی، با رعایت فرمان مورخ 61.10.15 حضرت امام (ره) از طریق گزینش اخلاقی، اعتقادی و سیاسی داوطلبان صورت می گیرد. ضوابط عمومی گزینش به قرار ذیل است:

الف- التزام عملی به احکام اسلام.

ب- التزام به قانون اساسی با تاکید بر اصل ولایت فقیه.

ج-عدم عضویت و وابستگی تشکیلاتی به احزاب و گروه هایی که غیر قانونی بودن آنها از طریق مراجع ذیصلاح اعلام شده یا بشود.

د-عدم اشتهار به فساد اخلاقی و تجاهر به فسق.

تبصره 1- در خصوص بند (الف) اقلیت های مذهبی صرح در قانون اساسی از نظر اعتقادی و عملی با رعایت قوانین و مقررات مربوط تابع احکام خاص خود می باشند. در هر حال آنان نباید متجاهر به نقض احکام اسلامی باشند.

تبصره 2- به منظور تحقق بند (3) سیاستهای کلی نظام اداری، ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری، آیین نامه مربوط به ارکان، وظایف و صلاحیت ها و فرآیندهای گزینش نیروی انسانی در دستگاههای اجرایی و واحدهای عملیاتی، حداکثر ظرف شش ماه به پیشنهاد معاونت به تصویب هیات وزیران خواهد رسید. تا تصویب و ابلاغ آیین نامه مذکور، تبصره 4 ماده 42 به قوت خود باقی است.

10- یک تبصره به شرح زیر به ماده (34) قانون الحاق می شود:

تبصره- افرادی که با ضوابط و معیارهای مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در // نخبگان یا دارندگان استعداد برتر شناخته می شوند. برای استخدام در دستگاههای اجرایی، از امتحان عمومی معاف و از این جهت تابع مقرراتی خواهند بود که در دستورالعمل موضوع این ماده پیش بینی خواهد شد.

11- ماده (45) قانون به شرح زیر اصلاح می شود:

ماده 45- در اجرای بند 2 سیاست ای کلی نظام اداری مبنی بر عدالت محوری در جذب، تداوم خدمت وارتقای منابع انسانی از تاریخ تصویب دائمی این قانون، استخدام برای تصدی پست های سازمانی بعد از طی احراز شرایط عمومی و اختصاصی مشاغل و پذیرفته شدن در امتحانات مربوط به دو نوع استخدام کوتاه مدت و بلند مدت انجام می شود و تمدید آن منوط به تحقق شرایط مذکوردر ماده 49 است.

12- دو تبصره به شرح زیر به ماده (52) قانون الحاق می گردد:

تبصره 1- اخذ هر گونه تعهد خدمت از افراد یا ایجاد هرگونه تعهد استخدامی که موجب الزام دولت یا دستگاههای اجرایی به استخدام افراد دراین دستگاهها شود ممنوع میباشد مگر در سقف مجوزهای استخدامی و با رعایت احکام این قانون منجمله ماده 43.

تبصره 2- آیین نامه اجرایی این فصل به پیشنهاد معاونت به تصویب هیات وزیران خواهد رسید.

13- تبصره 1 ماده 71 قانون به شرح زیر اصلاح و یک تبصره به عنوان تبصره 2 به آن الحاق می گردد.

تبصره 1- نخست وزیران دوران انقلاب اسلامی با مقامات بند (ب) این ماده همتراز می گردند. استفاده از امتیاز شغل مقامات مذکور در این ماده برای برخی از سمت های مدیریتی به پیشنهاد معاونت و یا تصویب هیات وزیران امکانپذیر است.

تبصره 3- مقامات مذکور در این ماده که حداقل دو سال در پست مدیریت های سیاسی انجام وظیفه نموده یا بنمایند. پس از تصدی مقام در صورتی که به سمت پایین تری منصوب شوند، چنانچه حقوق ثابت و فوق العاده مستمر آنها در مسئولیت جدید از 80 درصد حقوق ثابت و فوق العاده مستمر وی در پست قبلی کمتر باشد به میزان مابه التفاوت تا 80 درصد را تفاوت تطبیق دریافت خواهند نمود. این تفاوت تطبیق با ارتقاء های بعدی (عوامل شغل و شاغل و فوق العاده ها) مستهلک می گردد و این مابه التفاوت در محاسبه حقوق بازنشستگی و وظیفه نیز ملاک عمل خواهد شد.

14- تبصره ماده (76) قانون به شرح زیر اصلاح می شود:

تبصره - سقف حقوق ثابت و فوق العاده های مستمر شاغلین نباید از (7) برابر حداقل حقوق ثابت و فوق العاده های مستمر و سقف حقوق بازنشستگی و وظیفه و نیز مبنای کسر کسور بازنشستگی در زمان اشتغال نباید از 7 برابر حقوق بازنشستگان و وظیفه بگیران تجاوز نماید. سقف حقوق بازنشستگی و وظیفه در مورد بازنشستگان و وظیفه بگیران تمام دستگاههای اجرایی اعم از اینکه مشمول این قانون باشند یا نباشند لازم الرعایه است.

 

15- ماده 103 قانون و تبصره (1) آن به شرح زیر اصلاح، تبصره (3) آن حذف و شماره تبصره (3) به تبصره (3) تغییر می یابد:

«ماده 103- دستگاه اجرائی می تواند کارمند خود را با داشتن شرایط زیر بازنشسته نماید:

1-حداقل 35 سال سابقه خدمت و 60 سال سن در مورد مردان

2- حداقل 30 سال سابقه خدمت و 55 سال سن در مورد زنان

3- داشتن 65 سال سن برای مردان و 60 سال سن برای زنان با هر قدر سابقه خدمت

تبصره 1- شرایط مذکور برای متصدیان مشاغل سخت و زیان آور و جانبازان و معلولان با درخواست کارمند تا 5 سال کمتر است.

16- ماده (108) قانون به شرح زیر اصلاح می شود:

ماده 108- کارمندانی که قبل از تاریخ تصویب دائمی این قانون به استخدام دستگاه های اجرایی و واحدهای عملیاتی درآمده اند، از نظر بازنشستگی و وظیفه کماکان تابع قوانین و مقررات قبلی مورد عمل صندوق بازنشستگی یا بیمه ای ذیربط و مواد 101 الی 107 و ماده 119 این قانون خواهند بود.

17- مواد 109 الی 113قانون و تبصره های این مواد حذف و مواد و تبصره های زیر جایگزین موارد محذوف شده و شماره مواد فصول چهاردهم و پانزدهم به ترتیب به شماره بعدی اصلاح می شود:

ماده 109- کلیه افرادی که از تاریخ تصویب دائمی این قانون در دستگاه های اجرایی کشوری و لشگری و واحدهای عملیاتی استخدام خواهند شد، از نظر مقررات بازنشستگی، از کارافتادگی و فوت، مشمول احکام مواد 110 الی 119 و سایر احکام این فصل که در مواد فوق راجع به آنها تعیین تکلیف نشده است، می باشند.

تبصره- کارمندانی که حداکثر 5 سال قبل از تصویب دائمی این قانون در دستگاه های اجرایی یا واحدهای عملیاتی استخدام شده اند، یا آنان از نظر بازنشستگی و از کارافتادگی و فوت همانند کارکنان موضوع ماده 109 رفتار می شود. صندوق قبلی موظف است کلیه وجوه دریافتی بابت کارمند تحت هر عنوان (جز حق بیمه درمان) را به ترتیبی که در آیین نامه اجرایی این فصل مشخص خواهد شد به قیمت روز محاسبه و به حساب موضوع ماده 110 منتقل نماید.

ماده 110- صندوق بازنشستگی ذیربط موظف است به نیابت از هر یک از کارمندان در یکی از بانک های کشور که در فضای رقابتی عملکرد بهتری در مشارکت سرمایه گذاری دارند و سود بیشتری نصیب سپرده گذاران می نمایند، حساب سرمایه گذاری بلندمدت به نام آنان افتتاح نموده و وجوه دریافتی موضوع ماده 111 را به آن حساب واریز نماید.

تبصره 1: بانک ها نمی توانند سود متعلق به این حساب ها را از سود حساب های مشابه کمتر پرداخت نمایند.

تبصره 2: صندوق مذکور مجاز است با رعایت صرفه و صلاح کارکنان و سقف مدت سپرده گذاری بلندمدت، بانک سپرده پذیر را تغییر دهد.

ماده 111- وجوه دریافتی برای واریز به صندوق بازنشستگی ذیربط عبارتند از:

الف- ماهانه حداقل 12 درصد و بنا به تمایل هر یک از کارمندان، حداکثر 14 درصد از مجموع حقوق و فوق العاده های مشمول کسر کسور به عنوان کسور سهم کارمند.

ب- 1.1 برابر کسور سهم کارمند که توسط دستگاه اجرایی یا واحد عملیاتی به عنوان کسور سهم کارفرما پرداخت می شود و در هر حال ماخذ محاسبه آن از حداکثر حقوق کارکنان دولت که به موجب مصوبه هیات وزیران تعیین می شود تجاوز نخواهد کرد.

ج- اولین حقوق و فوق العاده های مذکور در بند الف به اضافه اولین افزایش در همان اقلام و پرداخت معادل آنها توسط دستگاه اجرایی یا واحد عملیاتی.

تبصره- تمام سود تجمعی حاصل از سپرده گذاری وجوه فوق در بانک ها به حساب کارمند ذیربط منظور می گردد.

ماده 112- حمایت های تامین اجتماعی کارمندان شامل پرداخت حقوق بازنشستگی، حقوق از کارافتادگی و مستمری فوت خواهد بود که شرایط هر کدام عبارتند است از:

الف- بازنشستگی: دستگاه های اجرایی و واحدهای عملیاتی در صورت تحقق هر یک از شرایط زیر می توانند کارمندان خود را بازنشسته نمایند:

1)داشتن حداقل 35 سال سابقه پرداخت کسور بازنشستگی و 60 سال سن، یا داشتن حداقل 32 سال سابقه پرداخت کسور بازنشستگی و 65 سال سن در مورد مردان

2)داشتن حداقل 33 سال سابقه پرداخت کسور بازنشستگی و 58 سال سن، یا داشتن حداقل 30 سال سابقه پرداخت کسور بازنشستگی و 63 سال سن در مورد زنان.

3)داشتن 65 سال سن برای مردان و 60 سال سن برای زنان با هر قدر سابقه خدمت

تبصره 1- شرایط مذکور برای متصدیان مشاغل سخت و زیان آور و جانبازان و معلولان با درخواست کارمند تا پنج سال قابل کاهش می‌باشد.

تبصره 2- دولت مجاز است هر پنج سال یکبار شرط سنی مقرر در این بندها را متناسب با شاخص امید به زندگی که از سوی مراجع رسمی اعلام می شود تغییر دهد؛ به نحوی که سن مقرر همواره 12 سال کمتر از شاخص مذکور باشد.

تبصره 3- ادامه خدمت کارمندان در مشاغل تخصصی بعد از رسیدن به شرایط تعیین شده، در صورت نیاز دستگاه اجرایی به خدمات کارمند و موافقت وی، تا سقف سنی مذکور در تبصره 2 ماده 103 برای مشاغل تخصصی امکانپذیر است.

تبصره 4- مدت مرخصی بدون حقوق و انفصال موقت در صورت پرداخت کسور سهم کارمند و کارفرما توسط کارمند به ماخذی که در آیینامه اجرایی این فصل مشخص خواهد شد، جزو سوابق پرداخت کسور قابل احتساب است.

ب- از کارافتادگی: از کارافتادگی به سبب انجام وظیفه، یا از کارافتادگی به سبب بیماری یا حادثه، یا تشخیص کمیسیون پزشکی مربوط و در صورت تایید شورای توسعه مدیریت و سرمایه انسانی.

ج- فوت: در صورت فوت کارمند، بازماندگان وی شامل همسر دائم کارمند مرد، مادام که ازدواج نکرده باشد و شوهر کارمند زن مشروط بر اینکه با تایید مراجع ذیصلاح در زمان حیات وی، به دلیل معلولیت یا از کارافتادگی قادر به کار نبوده و تحت تکفل همسر خود شناخته شده باشد و فرزندان پسر مجرد تا قبل از 25 سالگی و فرزندان دختر مجرد تا قبل از 28 سالگی از مستمری فوت برخوردار خواهند شد.

ماده 113- نحوه محاسبه حقوق بازنشستگی، حقوق از کارافتادگی و مستمری فوتبه ترتیب ذیل است:

الف- حقوق بازنشستگی:

اولین حقوق در سال بازنشستگی، برای کارمندانی که حداقل 25 سال کسور پرداخت نموده اند، عبارت است از یک سیصدم مجموع وجوه پرداختی به حساب سپرده و سود تجمعی حاصل از آن و برای کارمندانی که کمتر از 35 سال کسور پرداخت نموده اند تا یک دویست و هفتادم وجوه فوق و به ترتیبی که در آیین نامه اجرایی این فصل پیش بینی خواهد شد.

تبصره 1: در صورت فوت کارمند بازنشسته، چهار پنجم حقوق بازنشستگی وی به تساوی بین بازماندگان واجد شرایط مذکور در بند ج ماده 112 تقسیم می شود.

ب- حقوق از کارافتادگی:

1)اولین حقوق در سال از کارافتادگی یا فوت به سبب انجام وظیفه، عبارت از یک سیصدم وجوه پرداختی به حساب سپرده و سود تجمعی حاصل از آن ضرب در 35، تقسیم بر جمع سال های پرداخت کسور است، مشروط بر اینکه از 75 درصد آخرین حقوق فوق‌العاده‌های مشمول کسر کسور کارمند کمتر نباشد. در این صورت تفاوت حاصله از محل حساب مکمل موضوع ماده 115 پرداخت خواهد شد.

2)در موارد از کارافتادگی به سبب بیماری یا حادثه، حقوق از کارافتادگی به ترتیب مقرر در بند الف این ماده محاسبه می شود، مشروط به اینکه از حداقل 75 درصد حقوق بازنشستگان موضوع جزء 2 ماده 116 کمتر نباشد. در این صورت تفاوت حاصله از محل حساب مکمل موضوع ماده 115 پرداخت خواهد شد.

ج- مستمری فوت:

مستمری فوت کارمندانی که در حین خدمت فوت می نمایند به ترتیب مذکور در بند ب- 2 این ماده محاسبه شده و به تساوی بین بازماندگان واجد شرایط مذکور در بند ج ماده 112 تقسیم خواهد شد.

ماده 114- حقوق و مستمری بازنشستگان و از کارافتادگان و مستمری بگیران، همه ساله براساس نرخ افزایش ضریب حقوق کارمندان شاغل افزایش می یابد.

ماده 115- در مواردی که حقوق بازنشستگی یا از کارافتادگی یا مستمری فوت کارمندان به دلیل عدم تحقق شرایط مقرر در این فصل، برقرار نشده یا پرداخت آن به دلیل از دست دادن شرایط مقرر یا به هر دلیل قانونی دیگر به طور دائم متوقف شود، وجوه باقی مانده به حساب سرمایه گذاری بلند مدت دیگری که صندوق بازنشستگی ذیربط در یکی از بانک ها تحت عنوان حساب تامین اجتماعی مکمل افتتاح خواهد نمود منتقل خواهد شد.

تبصره- چنانچه با وجود رعایت کلیه مقررات این فصل، در وجوه حساب موضوع این ماده کسری حاصل شود، دولت مکلف است با اعلام صندوق بازنشستگی ذیربط که عهده دار امور تامین اجتماعی کارمندان می باشد و تایید سازمان حسابرسی، کسری آنرا با پیش بینی در بودجه سنواتی جبران نماید.

ماده 116- در موارد زیر، حقوق بازنشستگی یا از کارافتادگی یا مستمری فوت از محل سپرده و سود تجمعی حساب موضوع ماده 115 با رعایت مقررات این فصل پرداخت می شود:

1) اتمام وجوه حساب سپرده کارمند با وجود استحقاق وی یا بازماندگان به دریافت حقوق یا مستمری

2) پرداخت مابه التفاوت، در صورتیکه حقوق یا مستمری کارمند از حداقل حقوق بازنشستگان که هر سال توسط دولت تعیین می شود کمتر باشد.

3) ما به التفاوت مذکور به جز (1) و (2) بند (ب) و بند (ج) ماده (113)

ماده 117- مصرف وجوه حساب های موضوع مواد 110 و 115 جز برای پرداخت حقوق بازنشستگی، حقوق از کارافتادگی و مستمری فوت، مجاز نیست و هزینه های صندوق بازنشستگی از محل بودجه عمومی تامین می گردد.

ماده 118- کارمندان می توانند در صورت استعفا اخراج یا انفصال دائم، با تقبل پرداخت کسور سهم خود و کارفرما، به ماخذی که در آیین نامه اجرایی این فصل مشخص خواهد شد، کماکان در اشتراک صندوق باقی مانده یا با دریافت سپرده و سود سهم خود، از اشتراک صندوق خارج شوند.

ماده 119- به منظور یکنواختی و هماهنگ سازی سایر حمایت های قانونی برای مشترکین کلیه صندوق های بازنشستگی کشوری، لشکری و تامین اجتماعی بند های زیر لازم الاجرا خواهد بود.

1) کلیه شاغلین و بازنشستگان مشترک صندوق های بازنشستگی می توانند والدین تحت تکلف خود را در صورتی که تحت پوشش هیچ یک از بیمه های خدمات درمانی نباشند و تحت پوشش بیمه خدمات درمانی خود قرار دهند.

2) فرزندان اناث مشروط بر آن که ورثه قانونی باشند، در صورت نداشتن شغل یا شوهر و فرزندان ذکور مشروط بر آن که ورثه قانونی باشند تا بیست سالگی و در صورت اشتغال به تحصیلات دانشگاهی تا بیست و پنج سالگی از کمک هزینه اولاد، بیمه و یا مستمری والدین خود برخوردار می گردند.

3) دریافت بیش از یک حقوق بازنشستگی یا از کارافتادگی یا مستمری توسط کارمندان و بازماندگان ممنوع است و در صورت تحقق شرایط دریافت بیش از یک حقوق بازنشستگی یا از کارافتادگی یا مستمری، فرد می تواند یکی از آنها را انتخاب نماید.

ماده 120- آیین نامه اجرایی این فصل به پیشنهاد معاونت با همکاری وزارتخانه های رفاه، کار و تامین اجتماعی و دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.»

18- دو تبصره به شماره های 6 و 7 به ماده (117) قانون الحاق می شود:

تبصره 6- دستگاه ها و کارمندان مستثنی شده از این قانون با پیشنهاد معاونت و تصویب هیأت وزیران می توانند در شمول قانون قرار گیرند.

تبصره 7- به هیأت امنای دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی و پژوهشی دولتی چنانچه به تشخیص معاونت، به صورت قیمت تمام شده خدمات اداره شوند، اختیارات خاص مذکور در بند (ه) ماده (17) مکرر اعطا می شود. در غیر این صورت دستگاه های فوق تابع عمومات این قانون خواهند بود، آیین نامه اجرایی این تبصره به پیشنهاد معاونت به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.

19- ماده 126 قانون به شرح زیر اصلاح و یک تبصره به آن الحاق می شود:

«ماده 126- راهبری و مراقبت در حسن اجرای این قانون به عهده معاونت است. وظایف معاونت علاوه بر مواردی که در این قانون و سایر قوانین ذکر شده، عبارتند از:

1) طراحی و تدوین نظام اداری مطلوب و نظام های تصمیم گیری

2) طراحی ساختار کلان دولت و راهبری امور تمرکززدایی و استقرار مدیریت محلی

3) طراحی و استقرار نظام شایستگی و مدیریت فرآیندهای منابع انسانی

4) راهبری استقرار دولت الکترونیک و سایر فناوری های نوین مدیریتی؛ از قبیل نظام های مشارکت، خصوصی سازی و برون سپاری و نظام ارتقای سلامت اداری

5) تقویت و توسعه فرهنگ سازمانی در دستگاه های اجرایی

6) طراحی و استقرار ساز و کارهای لازم برای ایجاد نظم و انضباط در دستگاه های اجرایی

«تبصره- به منظور برنامه ریزی برای اعمال سیاست های کلی نظام اداری ابلاغی مقام معظم رهبری و اجرای تکالیف مقرر در قانون مدیریت خدمات کشوری و آیین نامه و دستورالعمل های اجرایی آن، در هر یک از دستگاه های اجرایی مشمول قانون، شورایی با عنوان «شورای راهبری توسعه مدیریت» زیر نظر بالاترین مقام اجرایی دستگاه تشکیل می شود. ترکیب اعضا و وظایف این شوراها و شوراهای مشابه در سطح استان ها، به تصویب شورای عالی اداری خواهد رسید.»

20- ماده 127 قانون به شرح زیر اصلاح و ماده 128 آن حذف می شود:

«ماده 127- از تاریخ تصویب دائمی این قانون، کلیه قوانین و مقررات عام و خاص مغایر لغو می گردد و همچنین قوانین و احکام ذیل الذکر در مورد مشمولین این قانون قابلیت اجرا ندارد:



:: برچسب‌ها: متن لایحه خدمات کشوری ,
تاریخ : یک شنبه 11 آبان 1393
بازدید : 734
نویسنده : رسول رشیدی

قرار عدم صلاحيت نسبي 

قرار عدم صلاحيت محلي (قرار دادگاه اول) 

قرار عدم صلاحيت محلي (قرار دادگاه دوم) 

قرار عدم صلاحيت به اعتبار صلاحيت ديوان عدالت اداري

نمونه ديگر عدم صلاحيت به اعتبار صلاحيت ديوان عدالت اداري

نمونه حل اختلاف در صلاحيت توسط دادگاه تجديد نظر استان

قرار عدم صلاحيت ذاتي به اعتبار صلاحيت شوراي حل اختلاف وزارت كار


قرار عدم صلاحيت به اعتبار صلاحيت مرجع اداري (اداره ثبت اسناد و املاك)


قرار عدم صلاحيت به اعتبار صلاحيت هيات تشخيص و حل اختلاف كار راجع به دستمزد 

قرار عدم صلاحيت به اعتبار صلاحيت شعبه تحقيق اوقاف در رسيدگي به درخواست توليت 

قرار عدم صلاحيت به اعتبار صلاحيت واحد ثبتي در مورد دعوي تقسيم و افراز ملك مشاع


قرار عدم صلاحيت به اعتبار صلاحيت هيات حل اختلاف ثبت احوال در مورد اصلاح نام ممنوع 

قرار عدم صلاحيت به اعتبار صلاحيت هيات حل اختلاف ثبت احوال در دعوي ابطال شناسنامه مكرر

قرار رد دادخواست خواهان توسط مدير دفتر دادگاه به لحاظ عدم تكميل پرونده علي رغم اخطار رفع نقض (مطابق ماده 85)


قرار عدم صلاحيت به اعتبار صلاحيت واحد ثبتي در دعوي افراز ملكي كه جريان ثبتي آن خاتمه يافته و محجور يا غايب مفقود الاثر ندارد



قرار رد دادخواست جلب ثالث

نمونه ديگر قرار رد دادخواست جلب ثالث

قرار رد درخواست (دادخواست ) تجديد نظر


قرار رد دادخواست به لحاظ عدم توديع تامين در مدت مقرر

 

قرار رد دادخواست خواهان به دليل نداشتن شرايط موت فرضي


نمونه قرار رد درخواست تجديد نظر خواهي به لحاظ پايين بودن ميزان خواسته


قرار رد دادخواست خواهان به لحاظ شناخته نشدن محل خواهان (طبق ماده 83)

قرار رد دادخواست خواهان به تقاضاي خوانده به دليل عدم توديع تامين (تبعه خارجي )

قرار رد دادخواست تجديد نظر خواه به دليل تقديم اعتراض بعد از انقضاء مهلت قانوني 

قرار رد درخواست واخواهي

قرار قبولي درخواست واخواهی


جهات اعاده دادرسي در امر حقوقي

قرار قبولي دادخواست اعاده دادرسي


نمونه قرار رد دادخواست اعاده دادرسي

نمونه ديگر قرار رد دادخواست اعاده دادرسي


قرار ابطال دادخواست در مورد اخذ توضيح از خواهان


قرار ابطال دادخواست به لحاظ استرداد دادخواست توسط خواهان 

قرار ابطال دادخواست در مورد نپرداختن هزينه كارشناسي در موعد مقرر قانوني توسط خواهان 

قرار ابطال دادخواست به دليل عدم تهيه وسيله براي اجراي قرار توسط خواهان 

قرار ابطال دادخواست در مورد معترض ثبت

قرار رد دعوي به لحاظ عدم توجه دعوي به خوانده 

نمونه ديگر قرار رد دعوي به لحاظ عدم توجه دعوي به خوانده

قرار رد دعوي به لحاظ عدم اهليت قانوني خواهان 

قرار رد دعوي به علت غير ثابت تشخيص دادن آن 

قرار رد دعوي به علت فقدان سمت خواهان 

قرار رد دعوي به دليل عدم حضور در اجراي قرار تحقيق و معاينه محلي و عدم تهيه وسيله اجراي قرار 

قرار رد دعوي به دليل استرداد دعوي توسط خواهان

قرار رد دعوي به لحاظ اعتبار امر محكوم بها 

نمونه ديگر قرار رد دعوي به لحاظ اعتبار امر مختومه

قرار رد دعوي (به لحاظ شمول مرو زمان )

قرار سقوط دعوي به دليل عدم توديع دستمزد كارشناس در موعد مقرر قانوني 

قرار سقوط دعوي به لحاظ استرداد دعوي به طور كلي توسط خواهان


قرار سقوط دعوي به دليل عدم تهيه وسيله اجراي قرار توسط خواهان 

قرار سقوط دعوي خواهان در مورد متعرض ثبت 

قرار عدم استماع دعوي 

قرار عدم استماع دعوي به دليل مالك نبودن خوانده بر ملك متنازع فيه 

قرار عدم استماع دعوي به لحاظ عدم ارائه دليل وراثت انحصاري 

قرار عدم استماع دعوي به كيفيت مطروحه به علت عدم رسيدگي اوليه ديوان عدالت اداري 

قرار عدم استماع دعوي به لحاظ عدم ارائه گواهي مبني بر عدم قابليت افراز مال مشاعي 

قرار عدم استماع دعوي به لحاظ عدم مالكيت رسمي خواهان بر ملك مورد دعوي 

قرار عدم استماع دعوي به لحاظ عدم واخواست در مهلت مقرر قانوني 

قرار عدم استماع دعوي به كيفيت مطروحه به علت عدم رسيدگي در كميسيون مخصوص وزارت نيرو 

مقايسه بين قرار عدم صلاحيت و قرار عدم استماع دعوي

قرار امتناع از رسيدگي (دادرسي )

قرار امتناع از رسيدگي به جهت اعتبار امر محكوم بها (مختوم بها )

قرار امتناع از رسيدگي به جهت مطرح بودن موضوع متنازع فيه در شعبه ديگر

قرار رسيدگي توام (توامان )

قرار رسيدگي توام با توجه به ارجاع رئيس دادگستري

قرار رسيدگي توامان به علت ورود ثالث

قرار توقيف دادرسي به لحاظ فوت خوانده 

قرار توقيف دادرسي به لحاظ محجور شدن يكي از اصحاب دعوي

قرار توقيف عمليات اجرايي 

قرار توقيف عمليات اجرايي (اجراييه )

قرار توقيف عمليات اجرايي (و ابطال اجراييه )

قرار تاخير عمليات اجرايي

قرار تامين خواسته 

قرار تامين خواسته به تقاضاي خواهان 

قرار تامين خواسته به استناد سند رسمي

قرار تامين خواسته به استناد اسناد تجاري (سفته )

نمونه ديگر قرار تامين خواسته به استناد اسناد تجاري

نمونه ديگر قرار تامين خواسته به استناد اسناد عادي

قرار تامين خواسته به استناد در معرض تضييع و تفريط بودن خواسته

قرار تامين خواسته (توقيف تلفن )

طريق عملي صدور و اجراي قرار تامين خواسته

قرار توقيف اموال موضوع ماده 218 مكرر قانون مدني

قرار رسيدگي به صحت و اصالت سند ابرازي با توجه به انكار خوانده

قرار رسيدگي به صحت و اصالت سند مدركيه دعوي با توجه به ترديد خوانده 

قرار رسيدگي به صحت و اصالت سند مدركيه دعوي با توجه به ادعاي جعليت خوانده 

قرار رسيدگي به جعليت سند 

قرار ارجاع امر به كارشناس 

نمونه ديگر قرار ارجاع امر به كارشناس 

نمونه ديگر قرار ارجاع امر به كارشناس 

قرار كارشناسي (براي تعيين حق كسب ، پيشه و تجارت )

قرار كارشناسي (براي حسابداري )

قرار ارجاع امر به هيات كارشناسان

قرار ارجاع امر به داوري (داوري نامه )

قرار معاينه محلي

قرار معاينه و تحقيق محلي (تواماً )

نمونه ديگر قرار معاينه و تحقيق محلي

قرار تامين دليل

نمونه ديگر قرار تامين دليل

نمونه ديگر قرار تامين دليل

قرار تامين دليل با جلب نظر كارشناس

نمونه ديگر قرار تامين دليل با جلب نظر كارشناس

قرار تامين دليل محكوم به 

قرار اجراي موقت حكم 

قرار قبولي تقاضاي اجراي حكم دادگاه خارجي 

قرار تاخير اجراي حكم 

قرار اتيان سوگند 

قرار استماع شهادت شهود (گواهي گواهان ) 

قرار نيابت قضايي براي انجام استكتاب و ارجاع امر به كارشناسي

قرار گزارش اصلاحي به لحاظ حصول سازش بين طرفين دعوي 

قرار قبولي درخواست دستور موقت (دادرسي فوري ) 

قرار دستور موقت داير بر منع و جلوگيري از نقل و انتقال پلاك ثبتي

قرار دستور موقت بر منع نقل و انتقال پلاك ثبتي 

قرار دستور موقت داير بر اجازه ورود (تردد )

قرار دستور موقت مبني بر بازگشايي ملك

قرار رد درخواست دستور موقت (به لحاظ فراهم نبودن شرايط )

قرار مهر و موم و تحرير تركه (متوفي )

قرار مهر و موم تركه متوفي

قرار رفع مهر و موم تركه

قرار تعيين مدير تركه و تحرير تركه

 

دانلود :gharar-h-www.nashreedalat.ir.rar [ 153.39   

 

 



:: برچسب‌ها: نمونه قرارهای حقوقی ,
تاریخ : شنبه 10 آبان 1393
بازدید : 605
نویسنده : رسول رشیدی

استاد فخرالدین عباس زاده

 

تماس با مولف محترم : fakhroddin.ab [at] gmail.com

 

 1: برای دانلود جزوه ی آیین دادرسی کیفری اینجا کلیک کنید

۲: لینک کمکی: دانلود جزوه ی آیین دادرسی کیفری

۳: لینک کمکی: دانلود جزوه ی آیین دادرسی کیفری


تاریخ : شنبه 10 آبان 1393
بازدید : 610
نویسنده : رسول رشیدی

برای دریافت متن کامل آیین نامه اینجا کلیک کنید

 

 

 

 

223 آیین نامه معاینه و معافیت پزشکی مشمولان خدمت وظیفه عمومی 1393 سایت حقوقی اختبار آیین نامه معافیت پزشکی نظام وظیفه ۱۳۹۳

 

منبع : سایت اختبار http://www.ekhtebar.com


تاریخ : شنبه 10 آبان 1393
بازدید : 549
نویسنده : رسول رشیدی

38jpg رای وحدت شماره 733 دیوان عالی کشور جدید رای وحدت رویه شماره ۷۳۳ دیوان عالی کشور

 

 

 

منبع :  سایت حقوقی اختبار http://www.ekhtebar.com/

 

 



:: برچسب‌ها: رأی وحدت رویه ,
تاریخ : شنبه 10 آبان 1393
بازدید : 555
نویسنده : رسول رشیدی

دانلود رایگان نمونه سوالات رشته حقوق پیام نور نیمسال دوم ۸۹-۸۸

 

PDF
View Download
متون حقوقی 2  147k
1217149.PDF
View Download
بزهکاری اطفال  136k
1220239.pdf
View Download
حقوق ثبت  189k
1220286.PDF
View Download
عربی  187k
1220287.pdf
View Download
اصول فقه 1  190k
1220288.pdf
View Download
متون فقه 1  237k
1220289.pdf
View Download
متون فقه 2   230k
1220290.pdf
View Download
اصول فقه 2  175k
1220291.pdf
View Download
متون فقه 3  173k

 

1220292.pdf
View Download
متون فقه 4  256k
1220293.pdf
View Download
قواعد فقه 1  171k
1220294.PDF
View Download
آیات الاحکام  220k
1220295.pdf
View Download
قواعد فقه 2  292k
1221037.pdf
View Download
مبانی علم اقتصاد  245k
1221038.pdf
View Download
مالیه عمومی  237k
1223020.pdf
View Download
مقدمه علم حقوق  217k
1223021.pdf
View Download
حقوق جزایی 1  245k
1223022.pdf
View Download
حقوق اساسی 1  171k
1223023.PDF
View Download
مدنی 1  238k

 

1223024.PDF
View Download
حقوق جزای عمومی 2  169k
1223025.PDF
View Download
حقوق بین الملل عمومی 1  263k
1223026.PDF
View Download
آیین دادرسی مدنی 1  291k
1223027.PDF
View Download
حقوق مدنی 2 - اموال و مالکیت  200k
1223028.PDF
View Download
حقوق جزای عمومی 3  175k
1223029.pdf
View Download
حقوق تجارت 1 اشخاص  256k
1223030.PDF
View Download
حقوق اساسی 2  215k
1223031.pdf
View Download
حقوق اداری 1  227k
1223032.PDF
View Download
حقوق مدنی 3 کلیات قراردادها  218k
1223033.PDF
View Download
جرم شناسی  191k

 

1223034.PDF
View Download
حقوق جزای اختصاصی 1  218k
1223035.PDF
View Download
حقوق اداری 2  247k
1223036.PDF
View Download
حقوق جزای اختصاصی 2  175k
1223037.PDF
View Download
حقوق بین الملل عمومی 2  261k
1223038.PDF
View Download
کیفر شناسی  124k
1223039.PDF
View Download
حقوق مدنی 4  230k
1223040.pdf
View Download
حقوق تجارت 2  216k
1223041.PDF
View Download
حقوق اداری 1  227k
1223042.PDF
View Download
آیین دادرسی مدنی 2  218k
1223043.PDF
View Download
آیین دادرسی کیفری 1  170k

 

1223044.PDF
View Download
حقوق بین املل خصوصی 1  260k
1223045.pdf
View Download
حقوق کار  173k
1223047.PDF
View Download
حقوق مدنی 6 -عقود معین قسمت الف  263k
1223048.PDF
View Download
پزشکی قانونی  231k
1223049.pdf
View Download
آیین دادرسی کیفری  217k
1223050.PDF
View Download
حقوق جزای اختصاصی 3  172k
1223051.pdf
View Download
حقوق ثبت  228k
1223052.PDF
View Download
حقوق بین المللی خصوصی 2  255k
1223053.PDF
View Download
آیین دادرسی مدنی 3  241k
1223054.PDF
View Download
حقوق مدنی 7  272k

 

1223055.PDF
View Download
حقوق سازمان های بین الملل  233k
1223056.pdf
View Download
حقوق تجارت 3  295k
1223057.PDF
View Download
رویه قضایی  121k
1223059.PDF
View Download
حقوق مدنی 8  207k
1223060.PDF
View Download
ادله اثبات دعوی  223k
1223061.pdf
View Download
حقوق تجارت 4  248k
1223062.PDF
View Download
حقوق تطبیقی  168k
1223063.PDF
View Download
حقوق بیمه  181k
1223180.PDF
View Download
حقوق جزای بین الملل ایران  125k
1223186.pdf
View Download
حقوق بشر در اسلام  194k
 
  1212177.PDF
View Download
متون حقوقی 1  197k


:: برچسب‌ها: نمونه سوالات امتحانی پیام نور ,
تاریخ : شنبه 10 آبان 1393
بازدید : 526
نویسنده : رسول رشیدی

چکیده:
آنچه در این مقاله به رشته تحریر در آمده است شامل سه بخش می باشد که دربخش ابتدایی آن به بیان کلیاتی در باب مسئولیت و اقسام آن از جمله مسئولیت مدنی و نیزمحجوریت و انواع آن که جنون نیز یکی از این انواع می باشد پرداخته شده است

.بخش دوم به بیان قواعد و مبانی نظری تاثیر جنون در مسئولیت مدنی در فقه شامل قواعد اتلاف و تسبیب و حقوق عرفی شامل قواعد تقصیر و خطرمی پردازد و در بخش انتهایی مسئولیت مدنی مجنون با توجه به ماده 1216 قانون مدنی و همچنین ماده 7 قانون مسئولیت مدنی تشریح می گردد و  انتهای فصل اشاره ای دارد به مسئولیت مدنی دولت در قبال مجانین .
کلمات کلیدی:
مسئولیت مدنی- محجور- مجنون- تقصیر-قاعده-اتلاف-تسبیب-خطر-قانون
مقدمه
مقاله پیش رو در حیطه حقوق خصوصی می باشد و در آن به تحلیل و بررسی مسئولیت مدنی مجانین که یکی از اقسام محجورین مورد حمایت قانونگذار می باشند می پردازد. در این نوشتار از سویی به توصیف و تحلیل مسئولیت مدنی و لزوم جبران خسارت ناشی از فعل زیانبار و ازدیگرسو به چگونگی جبران خسارت زیاندیده ناشی از فعل زیانبار مجانین پرداخته شده است.
مسئولیت مدنی ناشی از فعل زیانبار محجورین همواره مورد عنایت قانونگذاران و حقوقدانان بوده است، زیرا عدالت و انصاف و مصلحت اجتماعی اقتضا می کند که زیان وارده به وسیله محجور نیز جبران شود و هیچ زیانی بدون جبران باقی نمانده به دلیل ضعف قدرت نظارتی خانواده و منترل ناکافی والدین و سرپرستان بر اعمال محجورین بویژه مجانین و نیز به دلیل افزایش تألمات و ناگواریها و ناهنجاریهای روحی و روانی ، تدارک خسارت ناشی از اعمال زیان آور آنان مورد توجه مقننین و صاحبنظران حقوق قرار گرفته و اهمیت موضوع را فزونی بخشیده است.
در این نوشتار بنیادی تحلیلی سعی بر این است که به سوالهای نگارنده که شامل سوالات اصلی: «مسئولیت مدنی چیست ؟ و محجور کیست؟»،«مبانی نظری تاثیر جنون در مسئولیت مدنی کدامند؟»و«به مسئولیت مدنی مجنون و سرپرستان وی در حقوق ایران چگونه پرداخته شده است؟»و سؤالات فرعی:«مسئولیت به چه معناست و به چند نوع تقسیم می شود؟»،« تفاوت مسئولیت مدنی باسایر اقسام مسئولیت در چیست؟»،«ارکان مسئولیت مدنی کدامند؟» و نیز«حجر چیست و محجورین مورد حمایت قانونگذار ایران کدامند؟»،«چگونه می توان مسئولیت مدنی مجانین را برمبنای نظریه تقصیر مورد تحلیل و بررسی قرار داد؟»،«مسئولیت مدنی مجانین بر اساس نظریه خطر به چه شکل تحلیل می گردد؟»،« قواعد فقهی مؤثر در مسئولیت مدنی مجانین کدامند؟»، «مسئولیت مدنی مجنون بر مبنای ماده 1216 ق.م. چگونه تحلیل می شود؟»وهمچنین «مسئولیت مدنی مجنون برمبنای ماده 7 ق.م.م. چگونه تحلیل می شود؟» پاسخ داده شود.
مسئولیت را می توان از ابعاد مختلف لغوی، اصطلاحی،فقهی و حقوقی تعریف کرد. مسئولیت به طور کل به دو قسم اخلاقی و حقوقی تقسیم شده و نوع حقوقی آن خود به انواع دیگری مانند: کیفری، مدنی، اداری، قراردادی و....قابل تقسیم می باشد.
بنظر می رسد بر اساس تعریف هر یک از انواع مسئولیت ، ما بین مسئولیت مدنی و انواع دیگر مسئولیت تفاوتهایی بر مبنای چگونگی ایجاد ، اثبات و یا ضمانت اجرای آن ها و مبانی دیگر وجود دارد.
ارکان مسئولیت مدنی عبارتند از: فعل زیانبار، ضرر ورابطه سببیت میان آن دو.
حجر به معنای عدم اهلیت استیفا بر اساس منع قانونی می باشد و اقسام محجورین مورد حمایت قانونگذار ایران عبارتند از : صغار، مجانین ، افراد غیر رشید و سفیه.
بر اساس نظریه تقصیر ، مسئولیت تنها با احراز تقصیر ایجاد می شود. از آنجائیکه خود مجنون فاقد مسئولیت مدنی می باشد ، لذا مسئولیت مدنی ناشی از فعل زیانبار وی به سرپرست او منتسب می شود و ایت تنها در صورتیست که سرپرست مجنون در نگاهداری و مراقبت از مجنون دچار تقصیر شده باشد.
همچنین بر اساس نظریه خطر هر شخص که در اثر فعالیت خود خطری ایجاد می کند و موجب زیان دیگری می شود مسئول است و باید خساراتی را که به شخص زیاندیده وارد آورده جبران کند. در این نظریه ، مبنای تقصیر برداشته شده است . به نظر می رسد به دلیل لزوم جبران، می توان درصورتیکه سرپرست مجنون دچار تقصیر نگردیده است از طریق این نظریه به  نوعی جبران خسارت وی را تضمین نمود.
در قواعد فقهی مورد استفاده در اثبات مسئولیت مدنی، قاعده اتلاف و تسبیب با قاعده خطر و تسبیب تقریب معنایی دارند.
سرپرستی به معنای مواظبت و نگاهداری می باشد ورابطه سرپرستی از دو طریق قانونی و قراردادی برقرار می گردد.
بر مبنای ماده 7ق.م.م. در صورتیکه سرپرست مجنون در حفاظت و نگاهداری از مجنون کوتاهی کند در صورت ایجاد فعل زیانبار توسط مجنون مقصر شناخته می شود و در نتیجه این تقصیر جبران خسارت بر عهده وی می باشد.در این فرض دو حالت را میتوان در نظر گرفت: حالت اول اینکه سرپرست مجنون از استطاعت مالی برای جبران خسارت برخوردار باشد.در این حالت وی مسئول پرداخت تمام خسارت است وحالت دوم اینکه سرپرست مجنون استطاعت مالی جهت پرداخت تمام یا قسمتی از خسارت را نداشته باشد. در این فرض به موجب ماده 7 قانون مسئولیت مدنی بر حسب مورد خسارت کلا" یا جزئا" از مال صغیر یا مجنون جبران می شود. 
همچنین بر مبنای ماده 1216ق.م. در صورتیکه سرپرست مجنون در ایجاد خسارت توسط مجنون مقصر نباشد،جبران خسارت توسط خود مجنون باید انجام پذیرد . در این فرض نیز میتوان دو حالت را در نظر گرفت: در حالتیکه مجنون استطاعت جبران خسارت را داشته باشد به تادیه کل خسارت ناشی از عمل خویش محکوم می گردد. اما در حا لتیکه مجنون استطاعت جبران تمام یا قسمتی از خسارت را نداشته باشد تنها تا حدی که موجب عسرت و تنگدستی وی نگردد به پرداخت ملزم خواهد شد. که در این حالت ، دیگر باقیمانده خسارت از محل اموال سرپرست یا محافظ صغیر یا مجنون پرداخت نخواهد شد، چه ، مسئولیت ناشی از فعل غیر جنبه استثنایی دارد وتنها در محدوده مصرح در قانون قابل استناد است 0 لذا در مورد آن بخش از خسارت که بر اثرعدم استطاعت صغیر یا مجنون بدون جبران باقی مانده ، وضع همانند موقعی است که زیاندیده بااعسار عامل ورود ضرر مواجه شده است .
براساس ماده 11 قانون مسئولیت مدنی هرگاه دولت در وظایفی که به موجب قانون در قبال مجنون بر عهده دارد ، مانند نصب قیم کوتاهی نماید و بدین سبب مجنون زیانی به دیگری وارد کند ، می توان دولت را از باب اینکه سبب اقوی از مباشر است مسئول دانست و هرگاه خسارت ، ناشی از تقصیر کارمند دولت ( مانند دادستان یا جانشین او ) باشد، مسئولیت بر عهده شخص او خواهد بود.
در این نوشتاربرای گردآوری مطالب از روش کتابخانه ای استفاده شده است . منابع مورد استفاده شامل کتب ،مقالات ومطالب منتشره پیرامون این عنوان در مجلات و سایتهای حقوقی ونیز پایان نامه های حقوقی می باشد.
کلیات
مبحث اول- مسئولیت
گفتار اول- تعریف مسئولیت و اقسام آن
بند اول- تعریف مسئولیت
الف- تعریف لغوی
مسئولیت در لغت، به معنی پرسش، مورد سؤال واقع شدن و به مفهوم تفکیک وظیفه آمده است.
در فرهنگ معین نیز مسئولیت بدین معنا آمده است:
مسئولیت ، بروزن مفعولیه واژه ای است عربی و از نظر دستوری مصدر جعلی بوده و مشتق از سأل ، یسأل می باشد، و در لغت به معنای مؤاخذه و باز خواست آمده است و مسئول کسی است که از آنچه بر عهده دارد و مکلف به آن باشد ، مورد باز خواست قرار گیرد.
ب- مسئولیت در معنای لاتین
مسئولیت در معنای لاتین مترادف عبارت responsibility قرار میگیرد که از معنای پاسخگو بودن (response) مشتق میشود .در معنای حقوقی و مدنی مسئولیت عبارتست از تکلیف قانونی شخص در عدم وارد نمودن ضرر به دیگری بصورت مستقیم یا غیر مستقیم .
ج- مسئولیت  در معنای فقهی
در معنای فقهی و شرعی نیز مسوولیت مترادف با عبارت ضمان بکار گرفته شده است و کسی را که مسولیت بر ذمه و عهده او قرار میگیرد مسوول یا ضامن مینامند.
د- تعریف اصطلاحی مسئولیت
در اصطلاح؛ عبارت است از تعهد قانونی شخص به دفع ضرر دیگری که وی به وجود آورده است خواه ناشی از تقصیر خود وی باشد یا از فعالیت او ایجاد شده باشد. 
بند دوم- اقسام مسئولیت
الف- مسئولیت حقوقی
مسئولیت حقوقی در لاتین معادل واژه (responsabilite juridique) می باشد.
در لغت به معنای مسئولتی است که مأخذ قانونی داشته باشد و در مقابل مسئولیت اخلاقی ودینی استعمال می شود. 
ب- مسئولیت اخلاقی
هر نوع مسئولیتی است که قانونگذار متعرض آن نشده باشد مانند مسئولیت انسان نسبت به خود یا خدای خود یا دیگری . در همین معنی ( وبلکه اعم از آن ) استعمال شده است : کلکم مسئول عن رعیته .
گفتار دوم- مسئولیت مدنی
بند اول- تعریف مسئولیت مدنی
مسئولیت مدنی از یکی از انواع  مسئولیت حقوقی است .
مسئولیت مدنی عبارت است از تعهد و التزامی که شخص به جبران زیان وارد به دیگری دارد اعم از آنکه زیان مذکور بر اثر عمل شخص مسئول یا عمل اشخاص وابسته به او یا ناشی از اشیا و اموال تحت مالکیت یا تصرف او باشد وبه گفته دکنر امامی فرق نمی نماید عملی که موجب خسارت شده جرم (le delit ) باشد یا شبه جرم (le quasi delit ) ، زیرا مسئولیت مدنی نتیجه عمل بدون مجوز قانونی است ، خواه آن عمل عمدی ( جرم مدنی ) یا غیر عمدی ( شبه جرم ) باشد. بنابراین جرم و شبه جرم دو عمل بدون مجوز قانونی می باشند که موجب زیان می شوند. 
بند دوم- قلمرو مسئولیت مدنی
مسئولیت مدنی در جائی می‌تواند وجود داشته باشد که بین دو شخص هیچ پیمان و قراردادی نباشد و یکی از آن دو به دیگری به عمد یا به خطا، زیان برساند. به این موارد مسئولیت مدنی یا خارج از قرارداد گفته می‌شود. 

گفتار چهارم- ارکان مسئولیت مدنی
ارکان ‌از ‌لحاظ ‌لغوی ‌و اصطلاحی ‌به ‌معنای ‌مبانی ‌و پایه‌ها می‌باشد و جمع ‌رکن ‌است. اصطلاحاً ارکان ‌مسئولیت‌ به ‌سه ‌رکن ‌اساسی ‌گفته ‌می‌شود که ‌برای‌ تحقق ‌مسئولیت‌ مدنی، ضروری ‌است‌ که ‌در ‌صورت‌ فقدان ‌یکی ‌از این ‌سه ‌رکن، مسئولیت‌ منتفی ‌می‌شود.
مسئولیت مدنی دارای سه رکن است : 1- ضرر؛ 2- عمل؛ 3- رابطه علیت بین عمل و ضرر. با تحقق سه امر بالا چنانکه شرح آن بیان می گردد مرتکب عمل مسئول خسارت وارده به متضرر می باشد و باید آن را جبران نماید.
بند اول- ضرر
دکتر کاتوزیان هدف‌ از قواعد مسئولیت‌ مدنی را ‌جبران ‌ضرر دانسته و در ادامه میگوید: باید ضرری ‌به ‌بار آید تا برای‌ جبران ‌آن، ‌مسئولیت‌ ایجاد شود. پس، باید وجود ضرر را رکن‌ اصلی‌ مسئولیت ‌مدنی ‌شمرد.
در مسئولیت مدنی، ‌ما کسی را ضامن می‌دانیم که ضرری را وارد کرده است. لذا اگر ضرر نباشد ما اصلاً مسئولیتی مدنی نخواهیم داشت.
مادۀ اول‌ قانون مسئولیت مدنی وجود ضرر را با این ‌عبارت‌ بیان‌ می‌کند: هر کس‌ بدون‌ مجوز قانونی‌ عمداً یا در نتیجۀ بی‌احتیاطی ‌به ‌جان ‌یا ‌سلامتی ‌یا ‌مال ‌یا آزادی ‌یا ‌حیثییت‌ یا شهرت‌ تجارتی ‌یا‌ به ‌هر ‌حق‌ دیگری ‌که ‌به ‌موجب‌ قانون ‌برای‌ افراد ‌ایجاد گریده ‌لطمه‌ای ‌وارد نماید که‌ موجب‌ ضرر مادی ‌یا ‌معنوی ‌دیگری ‌شود مسئول ‌جبران ‌خسارت‌ ناشی‌ از عمل‌ خود می‌باشد.
مادۀ دوم نیزمی‌گوید: در موردی ‌که ‌عمل‌ وارد کنندۀ زیان، موجب‌ خسارت‌ مادی ‌یا معنوی‌ زیاندیده ‌شده ‌باشد دادگاه ‌پس‌ از رسیدگی ‌و ثبوت ‌امر، او را به ‌جبران ‌خسارات ‌مزبور ‌محکوم‌ می‌نماید و چناچه ‌عمل ‌وارد کنندۀ زیان، موجب‌ یکی ‌از خسارات‌ مزبور باشد ‌دادگاه ‌او را به ‌جبران‌ همان‌ نوع‌ خساراتی ‌که ‌وارد نموده ‌محکوم ‌خواهد نمود.
موضوع‌ مسئولیت‌ مدنی ‌مجازات‌ مرتکب‌ نیست‌ بلکه ‌جبران‌ خسارت‌ ناشی ‌از فعل مرتکب است.
از بیان مواد این قانون برمی‌آید که، هر جا که ‌نقصی ‌در اموال‌ ایجاد شود یا منفعت‌ مسلّمی ‌از دست‌ برود یا به ‌سلامت‌ عواطف و حیثیتِ ‌شخصی ‌لطمه‌ای ‌وارد آید، می‌گویند ضرری‌ به ‌بار ‌آمده ‌است.
الف-ویژگی های ضرر
ضرری که موجب مسئولیت می‌شود باید دارای سه ویژگی باشد: ‌
1)  ضرر باید واقعی باشد
2)   ضرر باید جبران نشده باشد
3)‌ضرر باید مستقیم باشد یعنی ضررهای با واسطه زیاد ؛ ضرر تلقی نمی‌شود، در ضرر مستقیم ممکن است مال موجودی از بین برود: ‌مثلاً کسی ماشین دیگری را از بین ببرد و یا اینکه منفعت مسلمی که می‌توانسته ایجاد شود، ‌ایجاد نشود (عدم النفع)‌البته در نظر غالب و مشهور این است که عدم النفع قابل مطالبه نیست ولی آنچه الان در بین حقوقدانان مورد اتفاق است اینست، ‌که عدم النفع اگر مستقیم باشد و عرفا ضرر تلقی شود، قابل مطالبه است: تقسیم دیگر ضرر تقسیم به ضرر مادی و ضرر معنوی است: آنچه د ر این تقسیم بندی مورد اختلاف است این است که ضرر معنوی آیا خسارت هست و باید جبران شود یا نه؟
عده‌ای عقیده دارند که چون خسارت معنوی قابل تقویم به پول نیست و نوعی تشفی خاطر محسوب می‌شود لذا خسارت نیست و نباید جبران شود و اگر شک کنیم که مدعی علیه، تکلیفی زائد بر جبران خسارت مادی دارد اصل عدم زیادت تکلیف است. اما در مقابل اکثر حقوقدانان عقیده دارند که خسارت معنوی نیز خسارت است و باید جبران شود زیرا که اگر ارکان مسئولیت جمع باشد و ضرری را عرف، خسارت بداند باید جبران شود. و در توجیه می‌گویند دیات که در فقه بصورت مقداری مقدر تعیین شده نوعی خسارت معنوی است. 
ب- اقسام ضرر
دکتر کاتوزیان ضرر را بر سه نوع مادی ، معنوی و بدنی تقسیم نموده  اما دکتر امامی ضرر را بر دو نوع تقسیم نموده است: ضرر مادی و ضرر معنوی .
1- ضرر مادی
مقصود از ضرر مادی، زیانی‌ است‌ که ‌در نتیجۀ از بین ‌رفتن ‌اعیان‌ اموال ‌(مانند سوختن خانه) یا ‌کاهش‌ ارزش‌ اموال (مانند احداث کارخانه‌ای که از بهای املاک مجاور بکاهد) و مالکیّت‌ معنوی(مانند صدمه رساندن به شهرت و نام تجارتی) یا از بین‌ رفتن‌ منفعت‌ و حق‌ مشروع ‌اشخاص، به ‌آنان ‌می‌رسد.
به ‌طور ‌خلاصه ‌می‌توان ‌گفت: کاستن‌ از دارایی‌ شخص‌ و همچنین پیشگیری ‌از فزونی ‌آن، به ‌هر‌ عنوان‌ که ‌باشد، اضرار به ‌شخص است. میزان ضرر نیز تفاوت‌ میان ‌دارایی‌ کنونی‌ زیاندیده ‌و داریی ‌او، در صورتی‌ که فعل ‌زیانبار رخ‌ نمی‌داد، است.  دکتر امامی در جلد اول از کتاب حقوق مدنی خود ضرر مادی را زیانی دانسته که قابل تقویم به پول باشد.
منشأ ضرر مادی ،ضرر مالی ویا ضرر به جان یا سلامتی می باشد.ضرر مالی  تلف مال یا ناقص ومعیوب کردن آن است.ضرر به جان و سلامتی نیز عبارت است از فوت ، جرح ، نقص عضو وبیماری . 
2- ضرر معنوی
تعریف ‌زیان ‌معنوی ‌دشواراست‌ و برای ‌اینکه ‌مفهومی ‌از آن‌ را ‌داشته ‌باشیم ‌می‌توان گفت: ‌صدمه ‌به ‌منافع ‌عاطفی ‌و غیر مالی است. باید دانست‌ که‌ تعیین‌ مرز ‌بین ‌ضررهای‌ مادّی ‌و ‌معنوی ‌به ‌گونه‌ای ‌قاطع ‌امکان ‌ندارد، زیرا بسیاری ‌از صدمه‌های‌ روحی، بر روابط‌ مالی ‌شخص‌ با ‌دیگران آثار نامطلوب‌ داردو همین باعث زیان مالی وی می‌شود. 
ضرر معنوی قابل تقویم به پول نمی باشد . بدین جهت مدت مدیدی حقوقدانان آن را غیر قابل جبران می دانستند و اجازه اقامه دعوی جبران آن را نمی دادند. وتا کنون در بعض کشور ها نیز خسارت معنوی را غیر قابل جبران می دانند. غیر قابل تقویم بودن ضرر معنوی نمی تواند آن را غیر قابل جبران گذارد، بلکه به وسیلۀ عذرخواهی یا تکذیب از طرف مرتکب چنانجه ضرر معنوی در اثر افترا و نسبت ناروا باشدآلام و ناراحتیهای روحی که برای زیان دیده ایجاد شده تسکین می دهد.ماده 10 قانون مسئولیت مدنی می گوید « کسی که به حیثیت و اعتبارات شخصی یا خانوادگی او لطمه وارد شود می تواند جبران زیان مادی و معنوی خود را بخواهد. هر گاه اهمیت زیان و نوع تقصیر ایجاب نماید دادگاه می تواند در صورت اثبات تقصیر علاوه بر صدور حکم به خسارت مالی ، حکم به رفع زیان از طریق دیگر از قبیل الزام به عذرخواهی و درج حکم در جراید و امثال آن نماید» و چنانچه بتوان بدین وسیله جبران زیان معنوی نمود دادرس می تواند مبلغی را که متناسب با ضرر معنوی می داند به عنوان کیفر مدنی کسی که عمل خلاف نموده معین ومرتکب را محکوم به تأدیه آن به زیان دیده بنماید.
ضرر معنوی بر دو قسم کسر حیثیت و اعتبار و صدمات روحی می باشد.
3- صدمه‌ ‌بدنی
صدمه‌های ‌بدنی ‌را ‌باید زیانی ‌میان ‌دو گروه قبل ‌به ‌شمار آورد، چرا که ‌هر دو‌ چهره ‌مادی ‌و معنوی ‌را داراست، چون هم ‌از نظر روانی ‌باعث‌ زیان ‌شخص است‌ و هم ‌هزینه‌های ‌درمانی و از کارافتادگی ‌و... ‌را بر دارایی ‌او ‌تحمیل ‌می‌کند.
ارزیابی ‌خسارت‌ ناشی‌ از صدمه‌های ‌بدنی ‌دشوار است، زیرا احتمال و حدس‌ در آن‌ مؤثر می‌باشد، به عنوان مثال به دشواری می‌توان به قطع رسید که شکستگی استخوان یا ضربه‌های مغزی چه عوارضی به بار می‌آورد، وانگهی صدمۀ بدنی‌ باعث‌ ضررهای معنوی نیز می‌شود‌ و در این صورتهاست که  ‌امر ارزیابی ‌خسارت‌ را دشوارتر می‌سازد. 

بند دوم- فعل زیانبار
دکتر کاتوزیان در بحث فعل در ارکان مسئولیت مدنی معتقد است :فعل زیانبار ( در لزوم نامشروع بودن ) در مواردی که از کاری به دیگران زیان برسد مسئولیت مدنی ایجاد نمی شود. باید کار زیانبار درنظر اجتماع نابهنجار باشد و اخلاق عموی ورود ضرر را ناشایست بداند در پاره ای از قوانین مانند قانون مدنی فرانسه ، مفهوم  تقصیر را برای بیان نامشروع بودن کار زیانبار کافی دانسته اند.دکتر کارتوزیان اشاره به فعل زیانبار دارد و نظر ایشان این است که فعل فی نفسه زیانبار نیست و فعل زمانی که  منتهی به ضرر گردد در مورد فعل نامشروع بودن لازم است و از نظر اجتماع نابهنجار و اخلاق عمومی ورود ضرر را ناشایست بداند.
در انتقاد باید اشعار داشت که فعل چه مثبت و چه منفی باشد بایستی خسارت جبران شود یعنی اگر فعل باعث خسارت گردد باید جبران شود . 
بند سوم- رابطه علیت بین ضرر وفعل زیانبار
متضرر باید ثابت کند که بین فعل زیانبار و ضرر رابطه علیت وجود دارد و تا زمانی که رابطه علیت ثابت نشده باشد نمی توان گفت که فعل زیانبار بوده است.    
برای اینکه حادثه ای سبب محسوب شود، باید آن حادثه در زمره شرایط ضروری تحقق باشد. یعنی احراز شود که بدون آن ضرر واقع نمی شد. پس اگر ثابت شودکه در صورت مواظبت کامل مقصر نیز ,ضرر وارد می شد ( یاهیچ امینی و متصدی مواظبی نمی توانست از ضرر جلوگیری کند ) معلوم می شود که تقصیر خوانده , سبب ورود خسارت نبوده است چرا که رابطه منفی میان فعل او و ضرر وجود ندارد.
مبحث دوم- حجر
گفتار اول- تعریف، انواع واوصاف حجر
بند اول- تعریف حجر
الف- تعریف لغوی
واژه حجر در لغت ، به فتح و ضم وکسر «حاء » استعمال شده است ، لیکن در حقوق امروز فقط به فتح اول به کار می رود و به معنی منع و بازداشتن است و به کسر یا ضم اول حرام را گویند ، چون ممنوع است و عقل را حجر به کسر اول گفته اند، چون انسان را از کارهای زشت باز می دارد ؛ بنابراین می توان گفت که حجر در لغت به معنای منع است.
ب- تعریف اصطلاحی
در اصطلاح حقوقی حجر به معنی عدم اهلیت استیفاء است و لذا در تعریف آن برخی از حقوقدانان چنین تعریف کرده‏اند:حجر عبارت است از منع شخص به حکم قانون از اینکه بتواند امور خود را بطور مستقل و بدون دخالت دیگری اداره کند و شخصا اعمال حقوقی انجام دهد.
بعضی از فقهاء حجر را منحصر به امور مالی دانسته‏اند از جمله محقق حلّی می‏نویسد:از نظر شرع محجور کسی است که از تصرف در اموالش ممنوع باشد .اکثر فقهاء اصولا حجر را بدین گونه تعریف                  نموده اند.
اغلب حقوقدانان نیز به پیروی از فقهاء حجر را منحصر در امور مالی دانسته‏اند.
لیکن باید گفت، حجر تنها در امور مالی یا حقوق مالی نیست بلکه در امور غیر مالی هم دارای احکام و مسائل خاصّی است از قبیل حقّ قصاص و طلاق.لذا نمی‏توان حجر را محدود به امور مالی دانست هر چند امور مالی بیشتر مورد توجه فقهاء و حقوقدانان بوده است.مرحوم علاّمه حلّی به معنای گسترده حجر توجه داشته است، لذا در تذکره الفقهاء بیان داشته است:صغیر اعم از ممیز و غیر ممیّز به موجب نص و اجماع در جمیع تصرفات خود به جز آنچه استثناء شده است از قبیل عبادات و اسلام...ممنوع است.
در اصطلاح حقوقی نیز حجر، به معنای عدم اهلیت استیفاست و در تعریف آن حقوقدانان معتقدند که، حجر عبارت است از منع شخص به حکم قانون از اینکه بتواند امور خود را بطور مستقل و بدون دخالت دیگری اداره کند و شخصاً اعمال حقوقی انجام دهد،به این ممنوعیت قانونی حجر گفته می شود.
در اینکه حجر فقط در امور مالی است یا شامل امور غیر مالی هم می‌شود اختلاف نظر وجود دارد؛ بعضی فقها و حقوقدانان آنرا مختص امور مالی می‌دانند و در مقابل عده‌ای از فقها و حقوقدانان آنرا اعم از امور مالی و غیر مالی می‌دانند.

بند دوم- انواع حجر
با توجه به نوع ممنوعیت شخص در تصرفات خود و فلسفه ومبنای حقوقی آن می توان تقسیماتی برای آن ذکر کرد. به یک اعتبار حجر به عام و خاص و به اعتباری دیگر به حجر حمایتی و حجر سوء ظنی تقسیم شده است.
تقسیمات دیگری را نیز می توان برای حجرذکر کرد از جمله:
حجر قانونی  و حجر قضایی ، حجر مبتنی بر فقدان اراده و حجر مبتنی بر نقص اراده ، حجر در امور مالی و حجر در امور مالی و غیر مالی  ، حجری که غایت معینی دارد و حجری که غایت معینی ندارد.
از نظر تقسیم حجر به انواع عام و خاص،حجر مجنون دارای صفت عام می باشد زیرا حجر وی تمامی اعمال حقوقی او را دربرمی گیرد و مجنون به دلیل فقدان اراده قادر به انجام هیچ گونه عمل حقوقی ، چه عقد باشد وچه ایقاع نمی باشد.
همچنین از نظر تقسیم حجر به انواع حمایتی و سوء ظنی ،حجر مجنون در زمره حجر حمایتی قرار می گیرد . در حجر حمایتی هدف مدنظر قانونگذار حمایت از محجور است.
حجری که به حکم مستقیم قانون باشد حجر قانونی نامیده می شود. حجر مجنونی که متصل به صغر وی می باشد از این نوع است اما حجر قضایی به حکم دادگاه نیاز دارد. حجر مجنونی که بعد از رسیدن به سن بلوغ و رشد دچار جنون شده است نیاز به حکم دادگاه داشته و از انواع حجر قضایی می باشد.
حجر مجنون  مبتنی بر فقدان اراده بوده و کلیه امور مالی و غیر مالی او را در بر می گیرد . همچنین حجر مجنون دارای غایت معینی نمی باشد.
گفتار دوم- اقسام محجورین مورد حمایت قانونگذار
بند اول- صغیر
صغیر در لغت به معنی کوچکی و خرد است و در اصطلاح فقهی و حقوقی به کسی اطلاق می شود که به سن بلوغ نرسیده و کبیر نشده باشد.
ماده 1207 ق.م.  مدنی محجورین را صغار و افراد غیر رشید و مجانین برشمرده است.  بعضی از استادان حقوق گفته اند:« در اصطلاح حقوقی صغیر به کسی گفتخ می شود که از نطر سن به نمو جسمانی و روحی لازم برای زندگانی اجتماعی نرسیده باشد».
مفهوم صغر در برابر کبر استعمال می شود و کسی را که به سن بلوغ نرسیده باشد صغیر می گویند.امروزه مفهوم صغیر در فقه و حقوق مدنی یکسان بوده و آن فرد غیر بالغ است، اما مطابق ماده محذوف 1209ق.م. صغیر به کسی گفته می شد که به سن هیجده سال تمام نرسیده باشد.
صغیر با رسیدن به سن بلوغ یعنی سن پانزده سال تمام قمری برای پسران و نه سال برای دختران (ماده 1210 ق.م) از صغارت و حجر خارج می گردد.
صغیر بر دو قسم ممیز و غیر ممیز است، صغیر غیر ممیز فاقد قوه ادراک و تمییز است اما ممیز مدرِک حسن و قبح بوده و می تواند در شرایطی صاحب اراده حقوقی باشد. در قانون مدنی اماره ای برای سن تمییز وجود ندارد اما در فقه امامیه با استناد به احادیثی شش یا هفت سالگی را اماره تمییز دانسته اند ؛ البته مستند فقها در این قضیه ( یعنی حدیث نبوی صلوات الله علیه که بیان می دارد فرزندان خود را از هفت سالگی امر به اقامه نماز نمایید) نمی تواند حجت معتبری برای این مورد باشد که اثبات آن خارج از موضوع این مقاله است. در حقوق فرانسه نیز همانند حقوق ایران تشخیص وجود قوه تمییز بر عهده دادگاه است. در حالت تردید در حدوث تمییز، باید بقای عدم تمییز را استصحاب کنیم.
بند دوم- غیر رشید (سفیه)
برخی از حقوقدانان واژه غیر رشید مترادف با واژه سفیه دانسته وبرخی نیز معنای غیر رشید را اعم از معنای سفیه می دانند؛  اما بنظر می رسد متفاوت دانستن  معنای سفیه از غیر رشید صحیح نبوده و با تعریف ماده 1208 ق.م. از غیر رشید و تعابیر فقهای امامیه سازگاری ندارد.
سفه در برابر رشد به کار می رود. مطابق قانون غیر رشید یا سفیه کسی است که تصرف او در اموال و حقوق مالی خودش عقلایی نباشد( ماده 1208 ق.م.) و در واقع کسی است که عادت او اسراف و تبذیر در خرج است.اماره سن رشد که رسیدن به هجده سالگی تمام بود با اصلاحات سال 1362 در قانون مدنی، حذف شد اما امروزه با استناد به قانون راجع به رشد متعاملین( مصوب 1313 ه.) باز هجده سالگی تمام اماره رشد محسوب می شود؛ باید دانست که حجیت اماره، ظنی است ،و اثبات خلاف آن ،ممکن می باشد.
حجر سفیه بر خلاف سایر محجورین مطلق نبوده و محدود به امور مالی است اما در امور غیر مالی مانند طلاق سفیه دارای اهلیت می باشد. ملاک تمییز سفه و رشد ،تشخیص نفع و ضرر است نه حسن و قبح، چرا که حسن و قبح متعلق به امور جزایی است نه مالی، لذا می گویند رشید کسی است که اخذ و عطا (داد و ستد) را بداند.
بند سوم- مجنون
الف- تعریف جنون
جنون در لغت به معنی در آمدن شب ، پوشیدن و پنهان شدن ،شیوایی ، شیفتگی و بالاخره دیوانگی است و در اصطلاح کسی را بر اثر آشفتگی روحی و روانی عقلش پوشیده مانده و قوه درک و شعور را از دست داده است ، مجنون می نامند.  
مجنون کسی است که قوه عقل و درک ندارد و به اختلال کامل قوای دماغی مبتلاست ؛ به عبارت دیگر ، مجنون مختل المشاعر است . در لسان فقها ، مجنون کسی است که قوه عقل و درک ندارد و به اختلال کامل قوای دِماغی مبتلاست و به عبارت دیگر ، مختل المشاعر است . صاحب مسالک گفته است جنون اقسامی دارد که جامع بین آن ها فساد عقل است ، در صورتی که مستقر بوده ، زودگذر مانند اغما نباشد.برخی از فقیهان در تعریف جنون گفته اند جنون فساد عقل است و تباع شدن و اختلال آن.
ملا احمد نراقی در تعریف جنون می نویسد : جنون فساد مستقر در عقل است که به فراموشی زود گذر و بیهوشی عارضی مربوط نمی شود . عقل آلت فهم است که با در هم ریختگی آن موجب زوال امکان فهم و شناخت ، در حدود متعارف می گردد.
در واژگان فقهی جنون و عقل در مقابل هم به کار رفته است . عقل مهمترین رکن مسئولیت است و در فرهنگ لغات در معانی مختلف از جمله فهمیدن ، دریافت کردن ، هوش ، شعور ذاتی و خرد آمده است بنابرین ، جنون باید به نا فهمی ، کم هوشی و نا بخردی معنی شود.
جنون در حقوق جزا بیشتر به مفهوم دیوانگی به کار می رود و با معنای عرفی آن شباهت دارد و شامل حالات زیر است :
عدم مسئولیت قضائی به دلیل اختلالات روانی.
عدم قدرت تمییز بین صحت و سقم مطالب.
حالتی که در آن شخص قادر به اداره خود نبوده وضع او برای خود و دیگران خطرناک است.
در اصطلاح روان پزشکی ، دیوانه واژه ای عامیانه و غیر علمی است که مرادف بیماری روانی است . از دیدگاه روانپزشکی ، جنون در زمره اختلالات روانی مورد مطالعه قرار می گیرد . اختلالات روانی نوعی بیماری با علائم روانی و رفتاری همراه با آشفتگی در کارکرد ناشی از اختلال زیست شناختی ، اجتماعی ، روانشناسی ، ژنتیک ، فیزیکی یا شیمیایی است و مشتمل بر طیف وسیعی از حالاتی است که با الگوهایی از علایم و نشانه های غیر طبیعی رفتاری و روانشناختی که به سو ء عملکرد می انجامد مشخص می گردد و طبقه بندی خاص خود را دارد. از منظر روان پزشکان جنون بیماری روانی یا روان پریشی یا بیماری وخیم روانی است که به واسطه آن جریان فکر ، اندیشه ، رفتار ، کردار ، احساس و اعمال ، از راه صواب و عادی منحرف شده باشد.
شایع ترین نوع بیماری روانی که در حد جنون باشد ، معمولا تحت عنوان اسکیزوفرنی نام برده می شود . و گروه مهمی از بیماریهای روان پزشکی است . این بیماری جزء بیماریهای گروه سایکوزها و روان پریشیها ست  و دارای گونه های زیر است:
1 . نوع پارانوئید ۲ . نوع کاتونیک ۳ . نوع آشفته یا هبه فرنیک ۴ . نوع باقی مانده ۵ . نوع نا متمایز.
شایع ترین نوع اسکیزو فرنی در جامعه و همچنین مسئله ساز ترین آن اسکیزوفرنی نوع پارانوئید است این گروه معمولا به دلیل سوءظنی و بد بینی که در ساختار ذهنی آنها وجود دارد ، همواره در محیط کار و خانواده و اجتماع در گیری ایجاد می کنند و موجب اختلال نظم اجتماعی و آسایش دیگران می شوند. ولی انواع دیگر مانند کاتاتونیک ممکن است که آسیب اجتماعی چندانی به بار نیاورند.همچنین باید توجه داشت که زوال خود آگاهی و شعور نیز به سبب هر بیماری و عارضه ای مانند مستی، بیهوشی، دهشت، اعتیاد شدید به مواد مخدر، و هیستریها در حکم جنون است.
موضوع مهمی که باید به آن توجه داشت ، تفاوت میان سفیه و مجنون است زیرا سفیه کسی است که اگر چه واجد ادراک و قوه تمیز است لکن ، در اداره امور مالی خود به طوری ناتوان است که از نظر عرف، تصرفات وی در حقوق مالی غالیا خارج از مسیر عقلایی است . حقوقدانان اسلامی سفاهت را درجه ای از دیوانگی تلقی نکرده ، عقل را فارق سفه و جنون شمرده اند ، چنانکه در تمیز میان کودکی و سفیه ، بلوغ را ملاک دانسته اند. 
ب- اقسام جنون
در فقه و قانون مدنی مجنون را به چند اعتبار تقسیم کرده اند : به اعتبار اتصال یا عدم اتصال جنون به زمان کودکی و به اعتبار دائمی یا ادواری بودن جنون.
در تقسیم بندی جنون به اعتبار اتصال یا عدم اتصال جنون به زمان کودکی ، مجنون را به اعتبار زمان ابتلایش به جنون به دو گروه تقسیم کرده اند : مجنونی که جنون وی متصل به دوران صغر اوست و مجنونی که جنون او متصل به ایام صغر وی نیست.
مجنون را به اعتبار استمرار و یا عدم استمرار جنون ، به مجنون دائمی یا اطباقی و مجنون ادواری تقسیم کرده اند(ماده 1213ق.م.).
مجنون دائمی دارای جنون مستمر و مداوم است ، در صورتی که مجنون ادواری حالات متفاوت دارد، گاهی در حال جنون و گاهی در حال افاقه به سر می برد.
ج- درجات جنون
جنون عرفا دارای درجاتی است و برخی از دیوانگان حالت خطرناکی دارند ، در صورتی که برخی دیگر بی آزار و آرام هستند و حتی گاهی به صورت ناشناخته در جامعه به سر می برند.
به عبارت دیگر قانونگذار هر درجه از جنون را مانع مسئولیت کیفری مجنون شمرده است و این با توجه به دامنه گسترده بیماریهای روانی می تواند راه گریزی برای تبهکاران حرفه ای به وجود آورده و بخواهند از این ماده سو ء استفاده کنند و با این خلاء قانونی از چنگال عدالت بگریزند . اما اگر ماده ۷۲۹ قانون مجازات اسلامی کلیه قوانین مغایر با این قانون را ملغی اعلام نکرده بود با توجه به تبصره ماده ۴ قانون اقدامات تامینی که می گفت " ...مطلقا یا به طور نسبی فاقد قوه ممیزه می باشند ..." می توانستیم بپذیریم که قانون گذار ایرانی درجه بندی جنون را پذیرفته است . این عدم تفکیک و دسته بندی می تواند باعث به وجود آمدن مشکلات بسیاری شود زیرا متخصصان پزشکی روانی معمولا مجرمان را به دو دسته سالم و بیمار تقسیم می کنند و در نتیجه باعث می شوند که اولا بیماران به بیمارستان و سالم ها به زندان گسیل شوند ، ثانیا افراد میانه حال که بین سالم و بیمار قرار دارند، بلا تکلیف بمانند. 
د - اعمال حقوقی مجنون
با نگرش به ماده 1207 قانون مدنی چنین استنباط می شود که جنون از موارد حجر و از تصرف در اموال و حقوق مالی خود به طور کلی ممنوع می باشد در تفسیر چنین ماده ای می توان گفت این ماده علی القاعده جنون را به طور کلی بیان نموده و قرینه ای هم در این رابطه در مورد جنون به طور کلی ابراز نموده است پس با توجه به اصل صحت جنون به هر نوع و درجه ای که می خواهد باشد موجبات حجر را با توجه به ماده 1211 فراهم آورده است ولی ماده 1213 بدین صورت ذکر گردیده مجنون دائمی مطلقاً و مجنون ادواری در حال جنون نمی تواند هیچ تصرفی در اموال و حقوق مالی خود بنماید ولو با اجازه ولی یا قیم خود لکن اعمال حقوقی که مجنون ادواری در حال افاقه می نماید نافذ می باشد مشروط به اینکه افاقه ولی مسلم باشد و در صورت اختلاف اثبات افاقه با مدعی وقوع معامله در آن حال است بویژه به صورتی که حکم حصر صادر شده است.
مبانی نظری تأثیر جنون در مسئولیت مدنی
مبحث اول- قواعد تشخیص مسئولیت مدنی مجنون در حقوق عرفی
گفتار اول- نظریه خطر
بنداول- مفهوم نظریه خطر
طبق این نظریه هر شخص که در اثر فعالیت خود خطری ایجاد می‌کند و موجب زیان دیگری می‌شود مسئول است و همانگونه که از منافع فعالیت خود بهره‌مند می‌شود بایستی ضرری را که از این راه متوجه دیگری می‌شود جبران نماید. به عبارت دیگر خسارت باید به کسی نسبت داده شود که سبب وقوع آن گشته است و در واقع کافی است که زیان‌دیده ثابت کند خسارتی به او وارد شده است و این خسارت ناشی از فعل عامل زیان می‌باشد یعنی رابطه علیت را اثبات نماید و در اینصورت مسئولیت عامل زیان احراز می‌گردد.
بنابراین در نظریه خطر، اصل بر مسئول بودن عامل زیان جاری است و اثبات خلاف آن به عهده وی می‌باشد.
تقصیر به طور کلی از مبنای این نظریه خارج شده است.
براساس این نظریه ، در صورت ورود ضرر ، فاعل ( یا مالک اشیاء یا حیوان ) مسئول جبران خسارت است. به عبارت دیگر در این نظریه ، اصل بر مسئولیت و جبران می باشد و به دلیل قرار نگرفتن این نظریه بر پایه تقصیر ، اثبات عدم تقصیر یا رعایت احتیاط های لازم ، تاثیری در مسئولیت ندارد.
تنها راه خروج از مسئولیت ، اثبات وجود علت خارجی است زیرا در صورت احراز علت خارجی ، رابطه مفروض بین فاعل (یا مالک) و خسارات قطع می شود و وی از مسئولیت و جبران خسارات معاف خواهد شد.
مصادیق این نظریه متعدد و متفاوت می باشد. در برخی موارد شخص به دلیل ایجاد محیط خطرناک مسئولیت پیدا می کند.  گاهی نیز در مقابل انتفاع شخص ، مسئولیت او افزایش می یابد. در مواردی به دلیل نزدیکی رابطه فاعل و خسارت ، لزوم احراز تقصیر از بین می رود و رابطه عینی اهمیت پیدا می کند، قاعده اتلاف با نظریه خطر و مسئولیت عینی مقایسه می شود.
گفتاردوم- نظریه تقصیر
بند اول- مفهوم وانواع تقصیر
الف - تعریف تقصیر
تقصیر مصدر باب تفعیل از ریشه قصر گرفته شده است تقصیر مصدر باب تفعیل از ریشه قصر گرفته شده است. تقصیر در لغت خودداری از انجام عملی با وجود توانایی صورت دادن آن را گویند. در فقه شیعه غالبا به همین معنی به کار می رود و در مقابل آن قصور است که خودداری ار انجام آن کار را گویند. مناسب این اصطلاح جهل تقصیری وجهل قصوری است در اصطلاحات جدید تقصیر را به جای  fault می گذارند. در قانون مدنی ترک عملی که شخص ملزم به کردن آن است یا ارتکاب عملی که ازانجام دادن آن منع شده است . قسمت نخست را تفریط  و قسمت دوم را تعدی می نامند تقصیر اعم از تعدی وتفریط است (ماده953)قانون ایران این امر را بیان می نماید.برای تمییز تقصیر معیار رفتار انسانی متعارف در همان شرایط را در نظر می گیرند.
از نظر حقوقی به انجام ندادن عملی که شخص ملزم به انجام آن است یا ارتکاب عملی که شخص از انجام دادن آن منع شده، تَقصیر می‌گویند.
ب - انواع تقصیر
تقصیر انواع گوناگون دارد از جمله تقصیر عام و خاص ، تقصیر مثبت و منفی ، تقصیر عمدی و غیر عمدی و تقصیر سبک و سنگین .
بند دوم- تقصیر ؛ مفهوم بنیادین در مسئولیت مدنی
مبانی حقوقی و اخلاقی با یکدیگر ارتباط دارند و ریشه قواعد حقوقی را می توان در بنیان های اخلاقی نیز جستجو کرد. مفاهیمی چون خوب ، بد ، حسن و قبح ، مفاهیم اساسی اخلاقی می باشند.رذایل و اعمال قبیح ، قابل سرزنش و مستوجب عقاب هستند .
عمل قابل سرزنش عملی است که نسبت به معیار مورد پذیرش ، انحراف پیدا کرده است. در واقع ، رفتار قابل سرزنش همان تقصیر است که در حقوق ، آن را نوعی تخلف از ضوابط یا نقض تعهد و الزامات می دانند.
اصل طبیعی در زنگی انسان آن است که تنها کسی باید مسئولیتی برای جبران بپذیرد که در رفتار خود از معیارها و حالت متعارف خارج شود و الا هرکسی رفتاری معمولی و در چارچوب ضوابط دارد نمی توان مسئولیتی را بر عهده او قرار داد . به عبارت دیگر ، همواره تقصیر ، شرط اصلی مسئولیت بوده است . البته این سخن بدان معنا نیست که در حال حاضر این قاعده ، تنها قاعده مسئولیت مدنی است بلکه منظور آن است که مبنای تقصیر ، بنیان اصلی در شکل گیری مباحث مسئولیت مدنی است که در کنار آن قواعد خاص دیگری نیز ایجاد شده است.
بند سوم- مفهوم نظریه نقصیر
دکتر ره پیک پیرامون نظریه تقصیر چنین می گوید:« بر اساس نظریه اصلی تقصیر ، مسئولیت تنها با احراز تقصیر ایجاد می شود بنابراین ، اصل بر عدم مسئولیت فاعل است و به دلیل موافق بودن ادعای او با اصل ، نیازی به ارایه دلیل ندارد . بار اثبات تقصیر در این نظریه بر عهده زیاندیده است. لذا در صورت عدم اثبات تقصیر ، مسئولیت و جبرانی تصور نمی شود اما در صورت اثبات ظاهری تقصیر ، فاعل زیان می تواند در مقام دفاع و پاسخ ، تقصیر خود را رد و عدم تقصیر را اثبات کند یا به علت خارجی استناد نماید تا از مسئولیت معاف گردد.
بسیاری از مسایل در نظام های حقوقی و مقررات کشور ها براساس این نظریه تحلیل و حل و فصل می شود . به طور مثال ، مسئولیت ناشی از فعل حیوان و خسارات ناشی از ساختمان در حقوق ما بر اساس این نظریه توجیه می شود. قاعده تسبیب ، با نظریه تقصیر قابل مقایسه می باشد.»
دکتر امامی می نویسد: « بنابر نظریه مزبور ، فاعل زمانی مسئول خسارت ناشیه از عمل خود است که در ارتکاب آن تقصیر نموده باشد. بنابراین نظریه ، تقصیر شرط اساسی مسئولیت مدنی می باشد. »
ایشان در ادامه بیان می کنند که تقصیر دارای دو جزء می باشد : قابلیت مسئولیت و تقصیر.
دکترامامی می گوید: « کسی را می توان مسئول دانست که دارای قوه ممیزه باشد یعنی بتواند آثار عمل خود را بداند.بنابراین صغیر و مجنون مسئول شناخته نمی شوند . عدم مسئولیت آنان فقط از نظر کیفری نیست ، بلکه از نظر مدنی نیز می باشد. »
« برای تشخیص تقصیرباید عملی که در اثر خسارت به دیگری وارد شده با عمل ننموده باشد که هر شخص محتاط در اینگونه اعمال می نماید ، آن فاعل ، مسئول شناخته می شود والا هر گاه فاعل رعایت احتیاطات لازمه را در انجام عمل نموده است ، مسئول خسارت وارده به غیر نخواهد بود.
بنابراین نظریه کسی که مطالبه خسارت از عمل دیگری می نماید باید ثابت کند که فاعل در عمل خود تقصیر نموده است.
فاعل می تواند برای رفع مسئولیت خود یکی از امور ذیل را ثابت نماید:
الف- در اثر اعمال و اجرای حق قانونی خسارت متوجه طرف شده است.
ب- علت حقیقی عملی که موجب خسارت شده است فرس ماژور می باشد.
ج- علت خسارت عمل متضرر است .
با اثبات یکی از امور بالا فاعل مسئول زیان طرف نخواهد بود.»

مبحث دوم- قواعد تشخیص مسئولیت مدنی مجنون در فقه امامیه
گفتار اول- قاعده اتلاف
در قواعد عمومی مسئولیت ، اتلاف یکی از مصادیق مسئولیت است.در عین حال اتلاف یکی از قواعد خاص در حقوق اسلامی است که در قانون مدنی عنوان مستقلی را به خود اختصاص داده است. عبارت ماده 328 قانون مدنی ارتباط ماده با متون فقهی را نشان می دهد:
« هرکس مال غیر را تلف کند ضامن آن است و باید مثل یا قیمت آن را بدهد اعم از اینکه از روی عمد تلف کرده باشد یا بدون عمد و اعم از اینکه عین باشد یا منفعت و اگر آن را ناقص یا معیوب کند ضامن نقص قیمت آن مال است.»
در این قاعده ، بر خلاف قاعده غصب ، انتساب و رابطه عرفی بین ضرر و عمل ، ضروری است. چنین شرطی در جریان قاعده غصب لازم نبود بلکه صرف تصرف نامشروع برای ضمان کافی بود.
اگرچه ماده 328 در حکم ضمان اتلاف ، قید « عدم اذن مالک » را ذکر نکرده است ، اما این امر بدیهی است که اتلاف با اجازه صاحب آن موجب ضمان نخواهد بود.
فقها در کتب خویش برای اثبات حکم ضمان اتلاف به آیات و روایاتی تمسک نموده اند که بدون شک غالب آن ها بر ضمان اتلاف دلالت دارد، اما این بدان معنا نیست که مبنای این حکم ، آیات و روایات می باشد، بلکه وجود چنین ضمانی مبتنی بر سیره عقلاء است.

در لسان فقها ، اتلاف به طور کلی شامل تسبیب نیز می باشد. به عبارت دیگر ایشان ، تلف کردن مال غیر را به دو نوع تقسیم نموده اند:
1- اتلاف بالمباشره
2- اتلاف بالتسبیب
اگر مال به مباشرت تلف شود اتلاف است و اگر با سبب شدن تحقق یابد تسبیب است . پس یک قاعده بیشتر نیست ولی با دو نوع مظهر .


تاریخ : شنبه 10 آبان 1393
بازدید : 515
نویسنده : رسول رشیدی
پدرها؛ رکورددار آزار کودکان
 
در استان تهران نیز کودک آزاری علت 76 درصد تماس‌ به اورژانس اجتماعی در 6 ماهه نخست امسال بوده است.براساس آمارهای صدای ایران در انجمن حمایت از حقوق کودکان در 6 ماه اول سال جاری ۲۲ درصد از افرادی که با این خط تماس گرفتند مورد آزار از سوی پدر قرار گرفته بودند.در 6 ماهه نخست سال جاری از 704 مورد تماس مرتبط با اورژانس اجتماعی تهران 539 مورد به کودک‌آزاری مرتبط بوده است و این بدین معنی است که هر روزه 2 کودک در شهر تهران مورد از واقع می‌شوند.
 
بدن‌های نحیف و کارهای سخت
 
کودک آزاری تنها دغدغه فعالان این حوزه نیست، بلکه کودکان کار و خیابان، نیز بخشی از نگرانی‌های مرتبط با کودکان هستند.مدیرکل امور آسیب‌دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در مورد کودکان کار و خیابان اعلام کرده که یک سوم کودکان کار و خیابان پذیرش شده در کشور مربوط به تهران است، و در رده‌های بعدی استان‌های خراسان‌رضوی، فارس، اصفهان و هرمزگان قرار دارد.دکتر غلامرضا رضایی‌فر معتقد است که 34 درصد کودکان کار، اتباع بیگانه هستند؛ «بیشترین آمارهای مربوط به پذیرش اتباع بیگانه با 75 درصد مربوط به استان فارس است و خراسان رضوی با 48 درصد، تهران و اصفهان با 47 درصد و هرمزگان با 39 درصد در رده‌های بعد قرار دارند.»این در حالی است که آمارهای خود سازمان بهزیستی نشان می‌دهد که 70 درصد از کودکان کار، کمتر از 15 سال سن دارند. در شرایطی که سازمان جهانی کار، اشتغال کودکان زیر 15 سال را ممنوع اعلام کرده است.
 
 بیشترین آمار کودک آزاری مربوط به استان های تهران،فارس، خراسان رضوی و اصفهان می باشد.
 
در همین حال حدود 40 درصد از کودکان کار به مدرسه نمی‌روند در حالی‌که حدود 70 درصد آنها پدر و مادر دارند.مدیرکل امور آسیب‌دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور ادامه داد: والدین 11.7 درصد از این کودکان طلاق گرفته، والدین 3.8 درصد از آنها متارکه کرده، 3.3 درصد از آنها با حضور نامادری و 3 درصد با حضور ناپدری زندگی می‌کنند. پدر 6.2 درصد از آنها و مادر 2.4 درصد از آنها فوت کرده است و 1.2 درصد از این کودکان بی‌سرپرست هستند.شاید بتوان گفت تنها نکته مثبت آمارهای مرتبط با کودکان کار و خیابان این است که بیش از 95 درصد آنها سابقه مصرف مواد مخدر و بزه را ندارند. البته مهم اینجاست که با توجه به این کودکان هم 5 درصد را دریابیم و هم مانع از افزایش آنها شویم.
 
این در حالی است که انجمن حمایت از حقوق کودکان از نبود آمار روشن و شفاف در مورد کودکان کار و بازمانده از تحصیل انتقاد دارد و تعداد کودکان بازمانده از تحصیل را بیشتر از آمارهای دولتی می‌دانند.
 
آمار کودکان کار و خیابان بالا می‌رود
 
علی اکبر اسماعیل‌پور عضو هیات مدیره انجمن حمایت از کودکان معتقد است اعتیاد، بالا رفتن هزینه‌ها و موج مهاجرت به شهر‌ها باعث افزایش تعداد کودکان کار و خیابان شده است و در حال حاضر شاهد افزایش تعداد کودکان کار و خیابانی هستیم که به گفته مسئولان شهرداری نسبت به قبل ۱۵ درصد رشد داشته است.درحالی که تحصیل جزو حقوق اساسی هر کودک است، آمارهای پارسال مرکز پژوهش‌های مجلس اعلام کرد که ۳. ۵ میلیون کودک خارج از تحصیل وجود دارد ولی امسال وزارت آموزش و پرورش در ابتدای سال اعلام کرد که فقط ۱. ۵ درصد از کودکان واجد شرایط امکان حضور در مدرسه را نداشتند.این در حالی است که فعالان حقوق کودک این آمار را در واقع بیشتر می‌دانند و معتقدند که در روستاها که اغلب فقط تا پنجم ابتدایی مدرسه وجود دارد کودکان زیادی از ادامه تحصیل باز می‌مانند.
 
 
تحلیل جرم شناختی و حقوقی موضوع :
 
الف : تحلیل جرم شناختی
 
کودک آزاری عبارت است از هر گونه فعل یا ترک فعلی که موجب آسیب یا تهدید سلامت جسم و روان و یا سعادت و رفاه و بهزیستی کودک و نوجوان زیر 18 سال به دست والدین یا افرادی که نسبت به او مسئول هستند می شود . بر اساس معیارهایی که سازمان جهانی بهداشت از کودک آزاری ارائه نموده است ، می توان اقسام کودک آزاری را به شرح ذیل تقسیم بندی نمود .
 
الف : انواع کودک آزاری :
 
1ـ کودک آزاری جسمی :
 
مواردی چون كتك زدن با دست ، ضربه زدن ، داغ کردن ، سوزاندن با قاشق داغ  ، شکستن استخوان ، زخمی کردن، ایجاد صدمات داخلی من جمله خونریزی درونی ، کشیدن گوش و موی سر ، سیلی زدن ، نیشگون گرفتن،  پرتاب کردن ، فشردن ، تکان دادن ، شلاق زدن ، استفاده از آتش سیگار ، گاز گرفتن ، گذاشتن فلفل در دهان كودك  ، کوبیدن سر به دیوار ، ایجاد سیاهی و کبودی در بدن کودک و هر شیوه دیگر از ایجاد آسیب جسمانی ، از مصادیق بارز کودک آزاری جسمی می باشد .[2]
 
2ـ کودک آزاری روانی و عاطفی :
 
 مواردی چون تحقیر کردن ، مسخره کردن ، سرزنش ، طرد نمودن ، محرومیت عاطفی ، برخورد خشونت آمیز ، آزارهای کلامی ، کنترل شدید و نا معقول ، دست انداختن ، ترساندن ، انتظارات نامناسب ، اعمال خشونت علیه همسر در برابر چشمان کودک، ناسزا گفتن و کلیه اقداماتی که کارکردهای روانشناختی رفتار و رشد کودک را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد از مصادیق کودک آزاری روانی و عاطفی به حساب می آید .
 
3ـ کودک آزاری جنسی :
 
 تماس جنسی با کودک و یا هر گونه تعامل جنسی بین کودک و بزرگسال را کودک آزاری جنسی می گویند . تعامل ممکن است دامنه وسیعی از رابطه جنسی تا نمایش آلت تناسلی فرد بزرگسال به کودک ، اجبار کودک به نشان دادن آلت تناسلی خود به فرد بزرگسال ، وادار ساختن کودک به روسپیگری ، استفاده از کودک در حوزه هرزه نگاری اینترنتی ( پورنوگرافی ) و ... را شامل بشود .
 
4ـ کودک آزاری آموزشی :
 
آسیب ها و آزارهایی که از طریق نظام آموزشی و عموماً به توسط معلمان ، شیوه های تدریس ، محتوای کتابها و ... در دانش آموز ایجاد می شود در این حوزه قرار می گیرد . البته عموماً آزار آموزشی با آزار جسمی ( مثل تنبیه بدنی ) یا آزار روانی ( مثلاً تحقیر دانش آموز ) همراه است ، اما در مجموع نادیده گرفتن تفاوتهای فردی دانش آموزان ، ایجاد رقابتهای ناسالم و شدید بین آنها ، ایجاد فشارهای روانی و ... از مصادیق بد رفتاری آموزشی تلقی می شود .
 
5ـ کودک آزاری اقتصادی :
 
 عموماً آزار اقتصادی در معنای سوء استفاده و بهره برداری از کودک در جهت کسب درآمد و عدم تخصیص آن درآمد به خود کودک استعمال می گردد . واداشتن کودک به کارهای خارج از خانه ، کار اجباری ، تکدی گری ، الزام به انجام کار درآمد زا در محیط خانه و ... از مصادیق این نوع بد رفتاری محسوب می شود .
 
6ـ کودک آزاری ناشی از غفلت :
 
 بر خلاف پنج مورد قبل این نوع کودک آزاری بصورت غیر عمدی و در اثر غفلت و مسامحه اتفاق می افتد ،  به این معنا که عدم توجه کافی و لازم والدین نسبت به تامین نیازهای اولیه جسمی و روانی کودک و در حقیقت رابطه کم و جزئی والدین و سرپرستان با کودک ، کودک آزاری ناشی از غفلت نامیده می شود . غفلت از تامین نیازهای اولیه جسمی و روانی کودک همچون تغذیه ، پوشاک ، نظافت ، ابراز عشق و علاقه ، عدم تربیت مناسب و... تحت عنوان کودک آزاری ناشی از غفلت قابل بحث است .
 
ب : علل کودک آزاری
 
معمولاً شناسایی دلایل یک معضل از دو حیث یادگیری علمی آن معضل و نیز در بکارگیری روشهای مناسب در جهت پیشگیری از آن حائز اهمیت است . معضل کودک آزاری نیز از این قاعده مستثنی نیست و به حقیقت شناسایی دلایل کودک آزاری گامی مهم در جهت موفقیت برنامه پیشگیری از وقوع این پدیده به حساب می آید .
 
دلایل کودک آزاری را می توان با توجه به چند بعدی بودن این پدیده ، به این معنا که کودک ، کودک آزار و شرایط اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ابعاد آن را تشکیل می دهند در سه دسته به شرح ذیل تقسیم بندی نمود :
 
1- دلایل موجود در فرد آزار دهنده :
 
 اختلالات روانی ، عقده های روانی ، سابقه تنبیه و آزار در دوران کودکی ، اضطراب ، افسردگی ، عصبانیت زائد ، وسواس ، شخصیت ضداجتماعی ، اعتیاد به مواد مخدر یا الکل ، نداشتن مهارت فرزند پروری و در والدین و یا سرپرستان قانونی کودک ، سواد والدین ، والدین جوان ، پیشینه كیفری و سوابق مجرمانه ، عدم آشنایی والدین و افراد خانواده نسبت به حقوق كودك به علت اطلاع رسانی غیر شفاف و محدود در مورد كودك و حقوق او از سوی رسانه های همگانی بخصوص صدا و سیما و ... از عمده دلایل کودک آزاری در فرد آزار دهنده محسوب می شود .
 
2- خصوصیات کودک آزار دیده :
 
 دلایلی چون فرزند اول خانواده بودن ، نارس بودن ، داشتن معلولیت جسمی و ذهنی ، تولد ناخواسته و یا نامشروع ، فرزند خواندگی ، مشکلات رفتاری ، ظاهر فیزیکی بد ، لاغر و قیافه زشت و ... در این دسته قرار می گیرند . 
 
3- دلایل اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی :
 
اموراتی چون مشکلات شغلی ، نوع شغل ، بیکاری ، فقر ، تورم ، صنعتی شدن جوامع ، خانواده های پرجمعیت ، زندگی در مناطق حاشیه شهرها  ، مشکلات رفتاری والدین با یکدیگر ، خانوادهای از هم گسیخته بویژه طلاق ، مرگ یا فقدان یكی از اعضای خانواده ، فقدان حمایتهای اجتماعی و نظارتی ، وجود حس تملک نسبت به کودک ، پذیرش تنبیه بدنی به عنوان فرهنگ از سوی جامعه ، وجود قوانین مبنی بر مجاز بودن تنبیه ، مهاجرت و ... در این بند جای دارند .    
 
ج : نتایج کودک آزاری
 
آثار و نتایج کودک آزاری از دو حیث آثار کوتاه مدت و آثار بلند مدت قابل بحث است ؛ به این معنا که برخی از این آثار منحصراً در مورد کودک اتفاق می افتد و صرفاً مشکلاتی را برای خود او ایجاد می کند . اما آثار بلند مدت نشانه ها و بقایای کودک آزاری در زندگی آینده فرد است که متوجه اجتماع و افراد دیگر در آتیه می شود .
 
    بر این اساس عوارض جسمی و عاطفی همچـون ترسهای شدید ، بی خوابی ، اضطراب ، افسردگی ، هیجان زائد ، احساس گناه ، احساس نا امنی ، احساس زائد و غیر مفید بودن ، انزوا طلبی ، پرخاشگری ، کاهش اعتماد به نفس ، بی‌اشتهایی یا پر اشتهایی افراطی  ، جلوه‌های ترس مرضی از مردان ، رفتارهای مخالفت آمیز ، فرار از خانه ، خودکشی ، انتقام جویی ، اختلالات بینایی و شنوایی ، فوت ،  اشکالات کلامی ، آسیب مغزی ، ناتوانی در یادگیری ، عقب ماندگی ذهنی ، عقب ماندگی رشد اجتماعی و تربیتی ، بروز شخصیت نابهنجار و ضداجتماعی،  بزهکاری و ... از آثار زودرس این معضل در کودکان به شمار می رود .
 
    پر واضح است که کودکانی با چنین وضعیت جسمی و روانی در آینده نخواهند توانست افراد مفید برای خود ، خانواده و جامعه خویش باشند که این امر مشکلات متعددی را برای خود جامعه از حیث نداشتن نسل سالم و پویا ، بزهکاری ، افزایش آمار جرم و جنایت ، خانواده های مورد دار و ... به عنوان پیامدهای دیررس این معضل خواهد داشت .
 
 معضلات پیش آمده و عدم تکافوی قوانین در جهت جلوگیری از پدیده کودک آزاری، قانونگذار را بر آن داشت تا جهت مقابله با پدیده کودک آزاری ، قانــــون حمایت از کودکان و نوجوانان را در سال 1381 در 9 ماده به تصویب رسانده و عملاً جرمی بنام کودک آزاری را با ضمانت اجرای حبس و یا جزای نقدی وارد مجموعه قوانین کیفری نماید . قانون مزبور ضمن شناسایی برخی از اقسام کودک آزاری به عنوان عمل قـــابل مجازات ، در نـوع خود پیشرفت بسیار مهمی در عرصه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان زیر 18 سال به حساب می آید که ذیلاً به نقد و بررسی این قانون پرداخته می شود .
 
ب : تحلیل حقوقی 
 
 قانـــون حمایت از کودکان و نـوجــوانان در سال 1381 در 9 ماده به تصویب رسید و عمــلاً جرمی بنام کودک آزاری با ضمانت اجرای حبس و یا جزای نقدی وارد مجموعه قوانین کیفری شد. ذیلاً به نقد و بررسی پیرامون این قانون پرداخته می شود :
 
 
 
 ماده 1 : " کلیه اشخاصی که به  سن 18 سال تمام هجـری شمسی نرسیده اند از حمایت های قانونی مذکور در این قانون بهره مند می شوند . "
 
قانونگذار به تقلید از ماده 1 کنوانسیون حقوق کودک (1989)که معیار شناخت کودک را سن زیر 18 سال قرار داده است ، در این ماده نیز دامنه حمایت کیفری را شامل افراد زیر 18 سال قرار داده و مقرر نموده است که هر فرد از بدو تولد تا رسیدن به سن 18 سال تمام ، مشمول مقررات این قانون می شود .
 
   عدم توجه به معیارهای فقهی و قانونی در تمییز کودک از غیر آن ( که از نظر شرعی در دختران 9 سال و در پسران 15 سال قمری است ) و تعیین سال سنی بر اساس هجری ـ شمسی به جای هجری ـ قمری از ابتکارات جدید قانونگذار در جهت هماهنگی بیشتر با استانداردهای جهـــانی حقـــوق بشر به حساب می آید .
 
ماده 2 : " هر نوع اذیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب می شود به آنان صدمه جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شود و سلامت جسم یا روان آنان را به مخاطره اندازد ممنوع است . "
 
ماده 2 قانون حمایت علیرغم اعلام ممنوعیت برخی از اقسام کودک آزاری ، به دلیل عدم پیش بینی مجازات برای این قسم از کودک آزاری ها ، از نظر حقوقی واجد ایراد اساسی و محل تامل است . اصولاً قانونگذار از آوردن چنین ماده ای چه هدفی داشته است ؟ در حالیکه مجـــدداً در ماده 4 عین این عبارات را البته به همــراه مجازات آورده است . در کل اگر ماده 2 در متن این قانون وجود هم نداشت ، چندان خللی به ماهیت و هدف قانون وارد نمی ساخت . در مجموع این ماده به لحاظ عدم پیش بینی مجازات،  از نقطه نظر جزایی ، فاقد ارزش استناد برای تعیین مجازات کودک آزاری است .
 
ماده 3 : " هرگونه خرید ،  فروش، بهره کشی و به کارگیری کودکان به منظور ارتکاب اعمال خلاف از قبیل قاچاق ، ممنوع و مرتکب حسب مورد علاوه بر جبران خسارات وارده به شش ماه تا یک سال زندان و یا جزای نقدی از ده میلیون ریال تا بیست میلیون ریال محکوم خواهد شد ."
 
ماده 4 : " هرگونه صدمه و آزار و اذیت و شكنجه جسمی و روحی كودكان و نادیده گرفتن عمدی سلامت و بهدشت روانی و جسمی و ممانعت از تحصیل كودكان ممنوع و مرتكب به سه ماه و یك روز تا 6 ماه و یا ده میلیون ریال جزای نقدی محكوم می گردد. "
 
با توجه به ماده 3 و 4 قانون حمایت ، ضمانت اجرای کودک آزاری در این مواد ، مورد پیش بینی قرار گرفته و مرتکبین کودک آزاری به مجازاتهای موضوع مواد مزبور محکوم می گردند . بر اساس این دو ماده ، اقسام کودک آزاری که از نظر قانونگذار جرم بوده و قابل مجازات می باشد عبارتند از :
 
1-  کودک آزاری اقتصادی ناشی از هرگونه خرید ،  فروش، بهره کشی و به کارگیری کودکان به منظور ارتکاب اعمال خلاف از قبیل قاچاق ، تکدی گری ، فروش مواد مخدر ، روسپیگری ...
 
2-    کودک آزاری جسمی
 
3-    کودک آزاری روحی
 
4-    کودک آزاری ناشی از نادیده گرفتن عمدی سلامت و بهداشت روانی و جسمی
 
5-    کودک آزاری ناشی از ممانعت از تحصیل
 
پیش بینی کودک آزاری به اشکال فوق تا حدودی مبتنی بر استانداردهای سازمان بهداشت جهانی می باشد ، اما تذکر چند نکته و انتقاد در خصوص قانون حمایت ، خالی از لطف نخواهد بود :
 
الف ـ کودک آزاری جنسی علیرغم شیوع و وخامت آن ، متاسفانه به صراحت از سوی مقنن مورد پیش بینی قرار نگرفته است[3] . مگر آنکه کودک آزاری جنسی با هدف اقتصادی ( مثلاً اجبار به روسپیگری ) صورت بگیرد که در این صورت از مصادیق ماده 3 به حساب می آید یا کودک آزاری جنسی موجب صدمه جسمی و یا روانی کودک بشود که در این صورت از مصادیق کودک آزاری جسمی و یا روانی موضوع ماده 4 خواهد بود . در کل شایسته بود که قانــونگذار به صراحت و در جهت تطبیـــق با استــــانداردهای بین المللی ، کودک آزاری جنسی را نیز در متن ماده 3 می گنجاند .
 
ب ـ استعمال عبارت " شکنجه " در ماده 4 ، با عنایت به معنا و مفهوم حقوقی آن که به آزار و آسیب جسمانی مورد اعمال از سوی مامورین دولتی نسبت به اشخاص عادی اطلاق می گردد ، چندان درست نیست . لذا این عبارت را  باید در معنای عرفی آن ( اذیت و آزار ) استفاده نمود نه در معنا و مفهوم حقوقی .
 
ج ـ کودک آزاری غیرعمدی از سوی قانونگذار مورد شناسایی قرار نگرفته است . بر این اساس اگر سرپرستان و اولیاء قانونی  کودکان به نحو غیرعمدی و در اثر عدم تامین نیازهای اولیه کودک ( جسمی یا روانی ) موجبات صدمه جسمی و روانی او را فراهم آورند از نظر قانون حمایت جرم نیست . بدین ترتیب نادیده گرفتن سلامت و بهداشت روانی و جسمی به شرط عمدی بودن جرم و قابل مجازات به حساب می آید . نتیجتاً عدم شناسایی کودک آزاری غیرعمدی از ناحیه مقنن برخلاف استانداردهای جهانی و سازمان بهداشت جهانی است .
 
د ـ کودک آزاری ناشی از ممانعت از تحصیل تنها می تواند نمونه ای از کودک آزاری آموزشی به حساب آید ، لذا سایر مصادیق این نوع کودک آزاری مشمول این قانون نمی باشد . در ضمن منظور قانونگذار از ممناعت از تحصیل تا حدودی مبهم است و معلوم نیست که منظور ممانعت از شروع به تحصیل است یا ادامه آن یا هر دو . به نظر می رسد منظور قانونگذار هم ممانعت از شروع به تحصیل و هم ممانعت از ادامه آن باشد .
 
هـ ـ مجــازات مـــورد پیش بینی در ماده 4 یعنی سه ماه و یک روز تا شش ماه حبس و یا تا ده میلیون ریال جــزای نقدی ـ که تنها یکی آنها در مورد مجرم قابل اعمال است ـ واجد دو ایراد اساسی می باشد :
 
اولاً با توجه به اینکه این مجــازات برای هر نوع صدمه و آزار جسمی و روانی پیش بینی شده است ، لذا ممکن است بین آزار وارد شده بر کودک و مجازات تعیینی از سوی محاکم تناسبی نباشد ، به این معنا که ممکن است برای آزار بسیار شدید ، دادگاه تنها مجازات 5 هزار تومان جزای نقدی را در نظر بگیرد . اتخاذ چنین تصمیمی از ســوی دادگاه ، از هر نظر درست و مطابق قانون است .
 
   ثانیاً اختیار دادگاه در تعیین جزای نقدی آن هم از یک ریال تا ده میلیون ریال ، مغایر با فلسفه تقنینی این قانون و حمایت از کودکان و نوجوانان است . شایسته بود که قانونگذار ، حداقل مجازات نقدی را به مانند مجازات حبس پیش بینی می کرد، امری که در ماده 3 به درستی رعایت شده است .
 
و ـ مجازات کودک آزاری اقتصادی ناشی از هرگونه خرید ،  فروش، بهره کشی و به کارگیری کودکان به منظور ارتکاب اعمال خلاف از قبیل قاچاق ، فروش مواد مخدر و ... نسبت به سایر مصادیق شدیدتر و سنگین تر است . شاید دلیل اصلی این رویکرد قانونی ، ازدیاد این نوع کودک آزاری در جامعه و نتایج سوء آن نسبت به سایر مصادیق کودک آزاری باشد .
 
ماده 5 : " کودک آزاری از جرائم عمومی بوده و احتیاج به شکایت شاکی خصوصی ندارد . "[4]
 
چون شاکی و زیان دیده این جرم ، کودک نابالغ یا نوجوان کم سن و سال و ناتوان و معمولاً تحت سلطه و اختیار شخص کودک آزار باشد ، لذا قانونگذار با پیش بینی این ماده گام بسیار مثبتی را در جهت حمایت از کودکان و نوچوانان برداشته است . بر این اساس هر کسی می تواند بلافاصله پس از اطلاع و مشاهده کودک آزاری به عنوان مطلع از وقوع جرم ، مراتب را به دادستان عمومی اطلاع دهد که در این صورت دادستان به عنوان مدعی العموم ، مکلف به پیگیری قضایی موضوع و درخواست مجازات برای متخلف می باشد .
 
بدین ترتیب در خصوص این جرم ، حتی اگر شاکی خصوصی ( کودک بالغ یا نوجوان مورد آزار ) اعلام رضایت و گذشت نماید ، باز تاثیری در ادامه رسیدگی و صدور حکم مجازات نخواهد داشت ، مگر اینکه اعلام گذشت از موجبات تخفیف مجازات قلمداد شود .
 
ماده 6 : " كلیه افراد و مؤسسات و مراكزی كه به نحوی مسوولیت نگهداری و سرپرستی كودكان را به عهده دارند، مكلفند به محض مشاهده موارد كودك آزاری مراتب را جهت پیگرد قانونی مرتكب و اتخاذ تصمیم مقتضی به مقامات صالح قضایی اعلام نمایند . تخلف از این تكلیف موجب حبس تا 6 ماه یا جزای نقدی تا 5 میلیون ریال خواهد بود." 
 
 بر خلاف اشخاص عادی که تکلیفی در ارتباط با گزارش موارد کودک آزاری برای آنها وجود ندارد ، کلیه افراد و موسسات و مـراکزی که به نحوی مسوولیت نگهداری و سرپرستی كودكان را به عهده دارند ( مانند بهزیستی ) ، ملکفند در صورت رویت کودک آزاری ، آنرا جهت پیگـرد قانــونی به مـراجع قضایی صالحه اعلام نمایند . خودداری از این امر ( جرم ترک فعل ) ، موجب مجازات حبس یا جزای نقدی به شرح ماده 6 خواهد بود .
 
 البته شایسته بود که قانونگذار این تکلیف را به والدین کودکان[5] و نیز مراکز و موسساتی که وظفیه نظارتی در جهت حمایت از حقوق کودکان دارند نیز سرایت می داد ، نه صرفاً موسساتی و مراکزی که مسئول نگهداری و سرپرستی کودکان می باشند . 
 
 
ماده 7 : " اقدامات تربیتی در چارچوب ماده (59) قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 و ماده 01179) قانون مدنی مصوب 1314 از شمول این قانون مستثنی است ."
 
منظور از اقدامات تربیتی در این ماده ، تنبیه بدنی یا روانی متعارف والدین و سرپرستان قانونی در جهت تربیت کودکان است . بر اساس ماده 59 قانون مجازات اسلامی : "  اعمال زیر جرم محسوب نمی شود : 1 ـ اقدامات والدین و اولیاء قانونی و سرپرستان صغار و محجورین كه به منظور تادیب یا حفاظت آنها انجام شود مشروط به اینكه اقدامات مذكور در حد متعارف ، تادیب و محافظت باشد ... " و بر اساس ماده 1179 قانون مدنی : " ابوین حق تنبیه طفل خود را دارند ولی به استناد این حق نمی توانند طفل را خارج از حدود متعارف تادیب تنبیه نمایند . "
 
   یکی از مشکلات اساسی مبارزه با کودک آزاری ، همین ابهام قانونی مربوط به مفهوم "حدود متعارف تنبیه و تادیب " است . اینکه کدام تنبیه متعارف و کدام نامتعارف است و مضاف بر آن اشتباه والدین و اولیاء قانونی در فهم  و تشخیص معنای " حدود متعارف " چه از نقطه نظر پیشگیری از این جرم و چه از حیث پیگیری قضایی و مجازات مجرمان ، معضلات عدیده ای را می تواند ایجاد نماید .
 
    ممکن است یقین و اعتقاد واقعی والدین در اجرای یک تنبیه بدنی،  بر این باشد که چنین تنبیهی عین متعــارف و جزو حقوق اولیه والدین در نگهداری اطفال خویش است ، به همانگونه که والدین آنها نیز چنین روندی را در تربیت ایشان اتخاذ کرده اند.[6] این امر از یک سو ، مجازات این افراد را با اشکال مواجه می نماید ( زیرا مجازات فردی که یقین بر صحت عمـل خویش دارد و عرف جامعه هم به این یقین دامن می زند ، چندان موافق اصول مجازات نیست ) از سوی دیگر از نقطه نظر پیشگیری عمومی ، تغییر این طرز تفکر و آموزش تنبیه و تادیب مناسب و درست (غیرمجرمانه) ، بسیار مشکل و حتی بعضاً ناممکن است .
 
ماده 8 : " اگر جرایم موضوع این قانون مشمول عناوین دیگر قانونی شودیا در قوانین دیگر حد یا مجازات سنگین تری برای آنها مقرر شده باشد ، حسب مورد حد شرعی یا مجازات اشد اعمال خواهد شد . "
 
ممکن است جرایم مورد پیش بینی در این قانون ، در قوانین جزایی دیگر به عنوان جرم ، مورد پیش بینی قرار گرفته باشد که در این صورت دو حالت قابل تصور است . در حالت اول ممکن است که یکی از جرایم موضوع این ماده ،مشمول مجازات حدی[7] باشد که طبق قانون، باید همان مجازات حدی بر مرتکب کودک آزاری بار شود . برای مثال برقراری رابطه جنسی منتج به صدمه جسمی و یا روانی در کودک که از مصادیق کودک آزاری جسمس یا روانی و مصداق جرم ماده 4 قانون حمایت است ، در عین حال به عنوان جرم حدی زنا [8] قابل مجازات است . در چنین حالتی فقط مجازات حد زنا بر مرتکب بار می شود .
 
 این حکم ماده 8 قانون حمایت و تجویز یک مجازات حدی برای مرتکب ، با روال قانونگذار در سایر قوانین همخوانی ندارد ، زیرا در قوانین جزایی دیگر در صورتیکه عمل مرتکب مشمول جـــرم حدی باشد ، حکم قانونگذار بر جمع مجازات است نه اعمــــال یک مجـــازات . بــرای مثــــال در ماده 639 قانون مجـــازات اسلامی مقــــرر گردیده است :
 
" افـــــراد زیر به حبس از یك تا ده سال محكــوم می شوند و در مورد بند ( الف ) علاوه بر مجازات مقرر ، محل مربوطه به طور موقت با نظر دادگاه بسته خواهد شد :
 
  الف - كسی كه مركز فساد ویا فحشا دایر یا اداره كند .  
 
ب - كسی كه مردم را به فساد یا فحشا تشویق نموده یا موجبات آن را فراهم نماید .
 
 تبصره - هرگاه بر عمل فـــوق عنوان قـــوادی صدق نماید علاوه بر مجـــازات مذكور به حد قـــوادی نیز محـكــوم می گردد. "( حکم به جمع مجازات نه فقط اجرای مجازات حدی )
 
 در حالت دوم ممکن است کودک آزاری در قوانین دیگر مشمول عنوان مجرمانه دیگر و مجازات سنگین تر باشد ؛برای مثال ممکن است کودک آزاری جسمی منتهی به فوت کودک شود که در اینصورت و با تحقق شرایط قانونی ، عمل کودک آزاری ، تبدیل به جرم قتل عمدی و مستوجب مجازات قصاص[9] خواهد بود .
 
ماده 9 : " از تاریخ تصویب این قانون کلیه قوانین مقررات مغایر با آن ملغی الاثر می گردد . قانون فوق مشتمل بر نه ماده در جلسه علنی روز دوشنبه مورخ بیست و پنجم آذر ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و یک مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 11/10/1381 به تصویب شورای نگهبان رسیده است .


:: برچسب‌ها: کودک آزاری ,
تاریخ : شنبه 10 آبان 1393
بازدید : 517
نویسنده : رسول رشیدی
افزایش تعداد قتل های خانوادگی در سال های اخیر، دلیلی بر این موضوع است تا بتوان قتل های خانوادگی در بستر آسیب اجتماعی را مورد بررسی قرار داد. سمیرا کلهر محقق اجتماعی با بررسی قتل های مختلف، آمارهای گوناگون در این زمینه را مورد کنکاش قرار داده و در جلسه انجمن جامعه شناسان ایران، این آمار تکان دهنده را ارائه داده است. متن صحبت های او در زیر می آید.
افزایش قتل های خانوادگی، نمادی از افزایش بحران در خانواده های ایرانی است. افزایش قتل های خانوادگی، در سال های اخیر به اندازه یی بوده است که می توان این موضوع را به عنوان یک معضل اجتماعی به حساب آورد. آنچه که افزایش قتل های خانوادگی را شگفت انگیز می کند، ماهیت و کارکرد خانواده در جامعه است که به نظر می رسد با قتل که شدیدترین نوع خشونت است با ماهیت خانواده در تضاد باشد. خانواده یی که افراد در ابتدا، به صورت داوطلبانه آن را تشکیل می دهند و در ذهن همه آنها خانواده جایی امن برای حفظ اعضا و برآوردن نیازهای زیستی آنها است، وقتی تبدیل به صحنه قتل و خشونت می شود، ذهن را به این سمت می کشاند که خانواده جدید، در اجرای کارکردهای خود، دچار ضعف شده است، به طوری که دیگر قادر نیست نیازهای زیستی و حیاتی اعضا را به نحو مطلوبی تامین کند. این تامین نشدن نیازهای حیاتی برای اعضای خانواده، منجر به تنش و در نهایت قتل می شود.
آمار افرادی که جسم شان در خانواده کشته می شود موجود است. اما متاسفانه آمار افرادی را که به لحاظ روحی و روانی در خانواده ذره ذره کشته می شوند در دست نداریم. اگر در جایی این تعداد قتل ها ثبت می شد شاید این تعداد از قتل های جسمی در مقابل قتل های روحی چندان عجیب به نظر نمی رسید. با توجه به حساسیت قتل های خانوادگی تحقیقی دقیق در این زمینه می تواند کارگشا باشد. هدف از این تحقیق در وهله اول توصیف قتل های خانوادگی و دوم مقایسه بین قتل های خانوادگی و غیرخانوادگی بوده است. طوری که این مقایسه می تواند به فهم بیشتر قتل های خانوادگی کمک کند.روش جمع آوری اطلاعات توصیفی است و منبع اطلاعات این تحقیق هم روزنامه «اعتماد» است. صفحه حوادث روزنامه «اعتماد»، روزانه شرح مختصری از قتل هایی را که اتفاق افتاده است، به چاپ می رساند. ما به منظور جمع آوری اطلاعات پرسشنامه یی را تنظیم و پاسخ سوال ها را از گزارش های روزنامه «اعتماد» استخراج کردیم. مدت زمان مورد بررسی ما از اواسط دی ماه 85 تا اواسط دی ماه 86 بوده که مجموعاً با حذف تعطیلات، 250 شماره روزنامه بررسی شده است. بعضی از این قتل ها مربوط به سال 85 و 86 بوده است و بعضی دیگر مرتبط به سال های قبل است اما دادگاه آنها در زمان های فعلی برگزار شده است. در مجموع با توجه به این نکات 482 واقعه قتل مورد بررسی قرار گرفته است؛ اعم از قتل های خانوادگی و غیرخانوادگی. این تعداد شامل تمام مواردی می شده که فرد به قتل اعتراف کرده است. این گزارش ها البته بیشتر شامل مواردی است که در تهران اتفاق افتاده است. واژه هایی هم باید تعریف شود. اول واژه «قتل»؛ هر گونه فعلی که با قصد قبلی منجر به مرگ دیگری شود. یعنی قتل های غیرعمد، در حوزه کار ما قرار نگرفته است.
قتل های خانوادگی در این تحقیق شامل قتل هایی است که هر دو فرد یعنی قاتل و مقتول عضو یک خانواده باشند. یعنی یکی از موارد می تواند فرزند، پدر، مادر، زن، شوهر، پدربزرگ، مادربزرگ و نوه باشد که در این دسته هستند. قتل غیرخانوادگی شامل قتل هایی است که هیچ رابطه خانوادگی درجه اول بین قاتل و مقتول وجود نداشته باشد. قتل هایی مثل قتل دخترعمو و پسرعمو و دیگر قتل های این چنینی جزء قتل های غیرخانوادگی قرار گرفته اند. در متغیرهایی که بررسی شده است مشخصات قتل، مشخصات فردی مثل سن و جنسیت قاتل و مقتول و شیوه عملی قتل و انگیزه قتل که مهم ترین متغیر بوده مورد بررسی قرار گرفته است. اطلاعات 462 قتل استخراج شده که 43 درصد آنها خانوادگی و 57 درصد غیرخانوادگی است. البته اگر درصدی را هم به عنوان خطا در نظر بگیریم آمار قتل های خانوادگی نزدیک به 38 درصد می شود که معاونت نیروی انتظامی هم این آمار را اعلام کرده است.البته در پژوهشی که سال 67 براساس نمونه گیری در مراکز استان ها انجام شده قتل های خانوادگی 7/15 درصد قتل ها را شامل شده است.
یعنی در طول دو دهه قتل های خانوادگی 5/2 برابر افزایش داشته است. از نظر منطقه قتل 3/59 درصد قتل های غیرخانوادگی در تهران و حومه تهران رخ داده است و 40 درصد آنها در شهرستان ها.
5/56 درصد قتل های خانوادگی هم در تهران و 43 درصد در شهرهای دیگر بوده که ظاهراً تفاوتی از نظر منطقه قتل بین قتل های خانوادگی و غیرخانوادگی وجود ندارد.
از نظر سال وقوع قتل، قتل های خانوادگی در سال های 85 و 86 از 5/41 درصد سال های قبل به
7/51 درصد رسیده است. در حالی که در همین فاصله قتل های غیرخانوادگی ده درصد کاهش پیدا کرده است. در مورد مشخصات فردی قاتل هم در 8/17 درصد قتل های خانوادگی جنسیت قاتل زن است. اگر قتل هایی را هم که زن به کمک یک مرد مرتکب قتل شده است اضافه کنیم حدود 30 درصد قاتل های خانوادگی را زنان تشکیل می دهند که این میزان در مورد قتل های غیرخانوادگی 6/9 درصد است. در مورد جنسیت مقتول هم آمارها نشان می دهد زن ها در خانواده بیشتر به قتل می رسند تا خارج از خانواده.
 
8/36 درصد مقتولان خانوادگی را زنان تشکیل می دهند در حالی که این میزان برای قتل های غیرخانوادگی 8/14 درصد است. اگر مواردی را هم که قاتل از هر دو جنس قربانی گرفته است به این موارد اضافه کنیم میزان قربانیان زن به 7/47 درصد می رسد. زن ها در مقایسه با قتل های غیرخانوادگی در خانواده هم بیشتر کشته می شوند و هم بیشتر در جایگاه قاتل قرار می گیرند. زن ها درون خانواده بیشتر مقتول هستند تا قاتل. که این موضوع نشان می دهد برخلاف تصور، زنان در خانواده از اهمیت کمتر برخوردارند تا خارج از خانواده.
میانگین سنی برای قاتلان خانوادگی 4/34 سال بوده است و در مقابل برای قاتلان غیرخانوادگی 26 سال است. اگر سن قاتل به تفکیک سن بررسی شود 27 درصد قتل های خانوادگی در سنین بالای 40 سال رخ می دهد. اما این میزان برای قتل های غیرخانوادگی 9/6 درصد است. قتل های غیرخانوادگی با افزایش سن به شدت کاهش پیدا می کند اما تقریباً در تمام سنین احتمال وقوع قتل های خانوادگی وجود دارد. ما در صفحه حوادث روزنامه ها می خوانیم که مرد قاتل هشتاد ساله یی وجود دارد که همسر 70 ساله خود را کشته است. یا مرد 70 ساله یی که سال ها کینه همسرش را در دل داشته و در نهایت تصمیم به قتل همسر 65 ساله خود گرفته است. یا مرد 95 ساله یی که با تبر همسر خود را کشته است. بنابراین آنچه در قتل های خانوادگی اهمیت دارد آن است که احتمال وقوع آن در هر سنی وجود دارد و چندان محدود به گروه سنی خاص نیست.
 
از نظر مشارکت در قتل اصولاً شیوه مسلط در هر دو نوع قتل تنها و بدون داشتن شریک است. 75 درصد از قتل های خانوادگی و 68 درصد از قتل های غیرخانوادگی به تنهایی و بدون داشتن همدست انجام شده است. اما حدود یک سوم از قتل های خانوادگی که شریک وجود داشته است با مشارکت یکی دیگر از اعضای خانواده انجام شده است. مثلاً مادر و دختر با همدستی هم پدر خانواده را به قتل رسانده اند یا دو برادر با شراکت یکدیگر خواهر خود را به قتل رسانده اند. یا حتی دو برادر علیه دو برادر دیگر اقدام به قتل کرده اند. بنابراین می توانیم بگوییم در خانواده با موضوع همدستی در قتل یا دوقطبی شدن خانواده هم روبه رو هستیم. چون این میزان شراکت تقریباً دو برابر قتل هایی است که دو نفر عضو یک خانواده با مشارکت هم یک نفر غریبه را می کشند.از نظر قصد و نیت قبلی قاتل تفاوت زیادی میان قتل های خانوادگی و غیرخانوادگی وجود ندارد. در قتل های خانوادگی نسبت به قتل های غیرخانوادگی کسانی که با طرح و نقشه قبلی مرتکب قتل می شوند با 5/5 سال اختلاف در سن قتل دارای میانگین سنی کمتری هستند.این اختلاف سن عمدتاً مربوط به زنانی است که به همراه معشوق همسر خود را می کشند.
از نظر آلت و وسیله قتل رایج ترین وسیله قتل در هر دو نوع قتل چاقو است. خفه کردن و خوراندن سم هم از شیوه هایی است که در قتل های خانوادگی بیشتر مشاهده شده است. همین طور کوبیدن اجسام سنگین به سر، در هر دو نوع قتل یکسان بوده است.
از نظر مکان وقوع قتل، 80 درصد قتل های خانوادگی درون خانه و 20 درصد آنها در مکان دیگری بوده است. این آمار در واقع موید این نظریه است که در جامعه امروزی خانه خطرناک ترین مکان برای افراد است. چون یک فرد در هر سن و با هر جنسیتی در خانه بیشتر احتمال دارد مورد تهاجم دیگران قرار بگیرد تا خارج از خانه در خیابان و هنگام شب.
زنانی که توسط شوهران شان به قتل رسیده اند بیشترین موارد مقتولان خانوادگی، یعنی 27 درصد کل مقتولان خانوادگی را تشکیل می دهند و شوهرانی که توسط همسر خود به قتل رسیده اند 22 درصد کل مقتولان را تشکیل می دهند.39 درصد از مردان مقتول توسط زن و معشوق زن کشته شده اند. در مجموع حدود 50 درصد از قتل های خانوادگی مربوط به قتل زن و شوهر است که اگر قتل زن صیغه یی را هم به حساب آوریم در واقع 53 درصد قتل های خانوادگی مربوط به زن و شوهر است. 15 درصد مربوط به فرزندکشی است. کشتن خواهر و برادر 12 درصد و قتل پدر و مادر هم 11 درصد است. در مجموع تعداد بررسی شده، 38 کودک به قتل رسیده اند که بیش از نیمی از آنها توسط پدر به قتل رسیده اند. هفت کودک توسط مادر و بقیه توسط ناپدری و نامادری. یعنی 29 کودک توسط مردان به قتل رسیده اند. با وجود اینکه زن ها مدت زمان بیشتری را با کودک می گذرانند و انتظار می رود خشونت بیشتری داشته باشند، اما این موضوع عکس است.
آخرین مورد، انگیزه قتل است. 33 درصد قتل های خانوادگی به دلیل کینه و دشمنی و مسائل ریشه یی و کهنه به وقوع پیوسته است. قتل به دلیل رابطه نامشروع زن که به کمک معشوق زن انجام شده است، 3/15 درصد قتل ها را تشکیل می دهد.بسیاری از قتل ها هم با انگیزه سوءظن به مادر، همسر و خواهر و با انگیزه حفظ آبروی خانواده انجام شده است و کسانی که با این انگیزه مرتکب قتل شده اند مردان هستند. 3/11 درصد هم تحت تاثیر مواد و مسائل روانی بوده است.
ولی اگر قتل ها را براساس انگیزه و جنسیت قاتل تقسیم بندی کنیم در مواردی که زنان رابطه نامشروع با مردی برقرار می کنند و شوهر را مانعی برای ازدواج بعدی خود می بینند و از آنجا که پروسه طلاق هم طولانی است یا بعضاً ناشدنی است، به همین دلیل قتل شوهر برای زنان به عنوان یک شیوه حل مشکل مطرح است و راه میانبری است که به سرعت به جواب می رسد. ضمن اینکه آثار و عوارض طلاق را ندارد. اما بخش مهمی از قتل هایی که توسط مردان انجام می شود، جنبه تنبیه خودسرانه برای مقتول را دارد.
در مواردی مرد به خاطر سوءظن به مادر، خواهر و همسر یا به فساد کشیده شدن آنها اقدام به قتل آنها می کند و در واقع می خواهد اعضای خانواده را به مجازاتی که آن را مناسب خانواده خود می داند، برساند. چون اگر این روند بخواهد از طریق قانون پیش برود، طرف را به خواسته های سریعش نمی رساند. جامعه یی که تنبیه زن و دختر جزیی از حقوق پدر و شوهر تلقی می شود، در فرهنگ و ادبیات هم، این موضوع تاکید شده است و جالب اینجاست که قانون هم در این زمینه تا حدودی همسو با فرهنگ حرکت می کند. اینکه پدری اگر مرتکب قتل فرزندش بشود، قصاص نمی شود و مجازات محدودی دارد، در واقع تاییدی است بر فرهنگ مشروعیت مجازات فرزند توسط پدر.
 
در مورد شوهر هم قانون به نفع تنبیه زن، توسط شوهر عمل می کند. یعنی اگر مردی زنش را در حال همبستری با مرد دیگری ببیند، می تواند او را به قتل برساند و مجازات هم نمی شود. در حالی که اگر این شرایط، در حالت عکس قرار داشته باشد، قصاص می شود. مثال این مورد، داستان راحله است. بخش دیگری از قتل های خانوادگی، با انگیزه کینه و دشمنی و مسائل حاد خانوادگی انجام می شود. به این قتل ها می توانیم قتل های انتقام جویانه بگوییم که حاصل تجمیع کینه و دشمنی در طول سال ها است و مشاجره یی که سال ها در خانه جریان دارد، منجر به قتل می شود، که این قتل ها را با هیچ انگیزه خاصی نمی توانیم تقسیم بندی کنیم. مجموع این اتفاقات بی ارتباط با بسته بودن راه های حل اختلاف در میان خانواده نیست. نمونه، زن هایی که سال ها مورد ضرب و شتم شوهر قرار گرفته و در یکی از این صحنه ها همسرش را به قتل می رساند. اگر در این موارد سازوکار به گونه یی بود که مشکل در مراحل اول حل و فصل می شد، کار به قتل نمی کشید. انگیزه دیگر قصد پوشاندن خطا و جرم است. مثل نوه یی که برای دزدی به خانه پدربزرگش رفته است یا مادری که وقتی متوجه می شود پسر هشت ساله اش، متوجه رابطه نامشروع او با فرد دیگری شده از روی نگرانی و ترس برای افشای کارش پسرش را به قتل می رساند. مساله دیگر، شیوع و گسترش استفاده از مواد مخدر جدید است که آسیب جدی به مغز می رساند و به آنها روانگردان می گویند. مقایسه آمارها نشان می دهد استفاده از این داروها، بیشتر تاثیرش را بر قتل های خانوادگی گذاشته تا قتل های غیرخانوادگی. از آنجا که اعضای خانواده، مدام با فرد معتاد، در تماس هستند، احتمال اینکه هر لحظه تحت تهاجم قرار بگیرند، بیشتر است. این نوع قتل ها پدیده جدیدی است که باید جداگانه بررسی شود.

 

 


:: برچسب‌ها: قتل های خانوادگی ,

تعداد صفحات : 54


به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جامع ترین وب سایت حقوقی و آدرس biglawyer.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 96
بازدید هفته : 510
بازدید ماه : 2225
بازدید کل : 335310
تعداد مطالب : 540
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

این صفحه را به اشتراک بگذارید تماس با ما




در اين وبلاگ
در كل اينترنت
چاپ این صفحه

RSS

Powered By
loxblog.Com